گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
باب الجماعۀ و فضلها






[آیات نماز جماعت]
(قال اللَّه تبارك و تعالی وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ) این بابی است در بیان نماز جماعت و فضیلت آن حق
صفحه 165 از 259
سبحانه و تعالی فرموده است که به پاي دارید نماز را یعنی به جا آورید با شرایط و ارکان آن در اوقات آن، و زکات مال خود
بدهید، و نماز کنید با جمعی که نماز میکنند و تعبیر از نماز برکوع فرموده است چنانکه به سجود فرموده است و به تسبیح و ذکر و
غیر آن به اعتبار تسمیه کل باسم اشرف اجزا، و اکثر مفسرین چنین تفسیر کردهاند و بعضی گفتهاند خطابست با یهود که مسلمان
شوید و نماز با رکوع بکنید چنانکه مسلمانان میکنند و معنی اوّل اظهر است، و لیکن صدوق تا خبري ندیده باشد حکم نمیکند
چنانکه گفته است (فَامَرَ اللَّهُ بِالْجَماعَۀِ کَما امَرَ بِالصَّلاة) پس در این آیه چنانکه حق سبحانه و تعالی امر به نماز کرده است امر به
جماعت کرده است و بنا بر طریقه قدما اوامر قرانی واجبست و لیکن چون حدیث صحیح زراره وارد شده است به استحباب آن از
ظاهرش عدول به استحباب مؤکد کردهاند و ممکن است که مراد از آیه جماعت واجبه باشد در جمعه و عیدین بلکه جمعه فقط، و
مراد از نماز اول صلوات یومیّه باشد، و از ثانی نماز جمعه یا با عیدین و امر بحال خود باشد و بنا بر اول مراد اعم از واجب و سنّت
خواهد بود که در جمعه و عیدین بر سبیل وجوب باشد و در باقی بر سبیل استحباب بلکه ممکن است که نماز اول اعم از واجب و
سنت باشد و شامل نوافل نیز ص: 370 باشد و اللَّه تعالی یعلم.
[نماز جمعه به جماعت باشد]
(و فرض اللَّه تبارك و تعالی علی النّاس من الجمعۀ إلی الجمعۀ خمسا و ثلثین صلاة منها صلاة واحدة فرضها اللَّه فی جماعۀ و هی
الجمعۀ) بطرق صحیحه و حسنه از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که حق سبحانه و تعالی
از روز جمعه تا روز جمعه دیگر یا از هفته تا هفته دیگر یعنی در هر هفت روز سی و پنج نماز واجب گردانیده است بر همه مردمان
یکی از آن سی و پنج نمازیست که حق سبحانه و تعالی آن را به جماعت واجب گردانیده است و آن نماز جمعه است و از نه کس
وضع کرده است آن را و خواهد آمد این حدیث در باب جمعه. (و امّا سایر ال ّ ص لوات فلیس الاجتماع إلیها بمفروض و لکنّه سنّۀ من
ترکها رغبۀ عنها و عن جماعۀ المسلمین من غیر علّۀ فلا صلاة له) این عبارة مضمون صحیحه زراره است و فضیل که گفتند عرض
نمودیم به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که آیا نمازها را به جماعت واقع ساختن فریضه است حضرت فرمودند که نمازها
واجب است و اجتماع در نمازها مفروض نیست در همه نمازها و لیکن جماعت سنت است کسی که ترك کند جماعت را بانکه
انفراد را بهتر داند و رو از جماعت و اجتماع مسلمانان بگرداند بیعلّتی نماز او نماز نیست یعنی باطل است یا کامل نیست، و بهر
تقدیر دلالت بر وجوب جماعت نمیکند زیرا که ترك جماعت رغبۀ عنها فسق است بحسب ظاهر و ممکن است که به سبب این
معنی نماز باطل باشد و به سبب ترك فقط با آن که داند که بد کرده است و خود را از فضیلت نماز جماعت محروم کرده است
گناه نداشته باشد و نمازش صحیح باشد چنانکه ظاهر حدیث است اگر چه ممکن است که مراد این باشد که وجوب جماعت از
قران ظاهر نشده است بلکه از ص: 371 سنت نبی ظاهر شده است و تهدیدات ترك جماعت بحال خود
باشد و لیکن ظاهر تتمه حدیث که مذمّت را بر ترك مطلق نفرمودهاند و بر ترك رغبۀ عنها فرمودهاند قرینه آنست که سنت بمعنی
خود باشد به آن که علما شیعه کافه بر استحبابند و کسی قایل بوجوب جماعت نشده است نه عینا و نه کفایۀ خلاف عامه که بعضی
قایل بوجوب عینی شدهاند و بعضی به کفائی و اکثر به استحباب. (و من ترك ثلث جمعات متوالیات من غیر علّۀ فهو منافق) منقول
است در صحیح از ابو بصیر و محمد بن مسلم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر که سه نماز جمعه را
ترك کند بی علّتی او منافق است، و ذکر این حدیث در باب جمعه اولی بود و لیکن چون جماعت مطلق را ذکر کرد و نماز جمعه
را أولا ذکر کرد مناسبت دارد نهایت مبالغه است در وجوب جمعه که ترك کردن سه جمعه بمنزله کفر است.
[ثواب جماعت]
صفحه 166 از 259
(و صلاة الرّجل فی جماعۀ تفضل علی صلاة الرّجل وحده بخمس و عشرین درجۀ فی الجنّۀ فال ّ ص لاة فی جماعۀ تفضل صلاة الفرد
بأربع و عشرین صلاة فیکون خمسا و عشرین صلاة) مضمون حدیث صحیح عبد اللَّه بن سنان است از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه که فرمودند که نمازي که شخصی به جماعت کند زیادتی دارد بر نماز تنها به بیست و پنج درجه در بهشت یعنی
مجموع از اصل و زیادتی بیست و پنج درجه است پس نماز جماعت زیادتی دارد بر نماز تنها به بیست و چهار نماز که با اصل
بیست و پنج نماز است، و عبارت حدیث چنین است که حضرت فرمودند که نماز جماعت زیادتی دارد بر نماز فرد به بیست و چهار
درجه که با اصل بیست و پنج نماز باشد و این عبارت در غایت متانت است و مطلوب از او ظاهر است، و تغییر از نقل من حیث
المعنی به این جا رسانیده است، و ممکن که ص: 372 به جاي خمس اربع بوده باشد و تبدیل از نساخ شده
باشد. و در حسن کالصحیح از زراره منقولست که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که روایتی از
حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله نقل کردهاند سنّیان که حضرت فرمودند که نماز جماعت افضل است از نماز تنها به
بیست و پنج نماز حضرت فرمودند که راست میگویند و مضمون افضلیّت به بیست و پنج نماز متواتر بالمعنی است.
[نماز در مسجد]
(و روي محمّد بن مسلم عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال لا صلاة لمن لا یشهد الصّلاة من جیران المسجد الّا مریض او مشغول)
و کالصحیح منقول است از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که نماز نیست کسی را که حاضر نشود به نماز
جماعت از همسایههاي مسجد مگر بیماري یا کسی که شغل ضروري داشته باشد. و در صحیح از زراره منقولست که حضرت امام
محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که ترك جماعت کند از روي رغبت از او و از جماعت مؤمنان بیعلتی پس او را نماز
نیست و در موثق از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که نمازي نیست کسی را که حاضر نشود
نمازهاي واجب را در مسجد از همسایگان مسجد هر گاه فارغ باشد و بیمار نباشد و این حدیث و حدیث محمد بن مسلم ظاهرشان
نماز جماعت است و احتمال دارد که مراد نماز در مسجد بوده باشد مثل حدیث حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله که
فرمودند که نمازي نیست همسایه مسجد را مگر در مسجدش اگر چه این حدیث نیز احتمال جماعت دارد و مراد از همسایه مسجد
کسانیاند که در عرف ایشان را همسایه گویند بنا بر مذهب مشهور میان اصحاب. و در حدیث حسن کالصحیح از حضرت امام
محمد باقر صلوات اللَّه علیه ص: 373 و کالصحیح از حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله منقول است
که حد همسایگی چهل خانه است از چهار طرف. و در حدیث صحیح از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه منقولست که هر
کس بشنود اذان نماز جماعت را و به جماعت حاضر نشود او را نماز نیست و مراد از اینها نماز کامل است. (و قال رسول اللَّه صلی
اللَّه علیه و آله لقوم لتحضرنّ المسجد او لاحرقنّ علیکم منازلکم) و منقولست که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله به
جمعی که فرمودند که میباید که حاضر شوید یا و اللَّه که حاضر خواهید شد در مسجد به نماز جماعت و اگر نه خانهاي شما را بر
شما خواهم سوخت یعنی آتش به خانهاي شما میزنم که شما با خانها بسوزید و این مضمون در احادیث صحیحه از طرق عامه و
خاصه وارد شده است از آن جمله در صحیح از عبد اللَّه بن سنان منقول است که از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
شنیدم که فرمودند که جمعی در زمان حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله تاخیر میکردند و به نماز جماعت در مسجد
حاضر نمیشدند حضرت فرمودند که نزدیکست که آن جمعی که ترك میکنند نماز در مسجد را به جماعت که امر کنم که هیمه
بیاورند و در خانهاي ایشان گذارم و بر افروزم و خانهاي ایشان را با ایشان بسوزانم. و در حسن کالصحیح از آن حضرت صلوات
اللَّه علیه منقولست که حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله شرط کرد بر همسایگان مسجد که حاضر شوند به نماز و فرمودند که
صفحه 167 از 259
باید که ترك کنند جمعی که حاضر نمیشوند به نمازهاي جماعت، و حاضر شوند و اگر نه امر میکنم مؤذّنی را که اذان و اقامه
بگوید، و امر میکنم شخصی از اهل بیت خود را که آن علی است صلوات اللَّه ص: 374 علیه که پشتهاي
هیمه بیاورد و خانها را بسوزاند بر جمعی که به نماز جماعت حاضر نمیشوند. و کالصحیح منقولست از عبد اللَّه بن ابی یعفور از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله اراده کردند که بسوزانند
جمعی را که در خانهاي خود نماز میکردند و به نماز جماعت حاضر نمیشدند پس مرد کوري آمد و گفت یا رسول اللَّه من چشم
ندارم و بسیار است که اذان میشنوم و کسی بهم نمیرسد که مرا به نماز جماعت حاضر کند که با تو نماز کنم حضرت فرمودند
که ریسمانی به بند از خانهات تا مسجد و دست به ریسمان گیر و به نماز جماعت حاضر شود، و در طرق عامه نیز در صحاح ایشان
منقولست بنحو حدیث سابق بر این و با آن که نماز جماعت سنّت باشد اراده سوختن ایشان را چند تاویل کردهاند. یکی آن که آن
جماعت که حاضر نمیشدند منافقان بودند و سوختن ایشان جایز بود، و دیگر آن که ترك جماعت همه نمازها میکردند حتی
نماز جمعه و سوختن به اعتبار ترك جمعه بود. دیگر آن که محض تهدید و وعید بود و جایز است تخویف. دیگر آن که سوختن
دنیا غیر سوختن آخرتست و واجب آنست که بر ترك ان مستحق عقوبت آخرت شوند چنانکه در اذان گذشت و در ترك زیارت
و قال صلوات اللَّه علیه و آله من » ) . نبی خواهد آمد و این معنی اظهر است اگر چه ممکن است اجتماع همه علل و اللَّه تعالی یعلم
و به اسناد سکونی از حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله منقول است که (« صلّی ال ّ ص لوات الخمس جماعۀ فظنّوا به کلّ خیر
فرمودند هر که نمازها را به جماعت کند به او گمان ص: 375 برید که همه خوبیها دارد و عبارت کافی این
است که فظنّوا به خیرا یعنی او را خوب دانید یعنی او را عادل دانید، چنانکه در حدیث صحیح از عبد اللَّه بن ابی یعفور منقولست
که عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که بچه چیز دانسته میشود عدالت شخصی در میان مسلمانان تا آن
که شهادت او مقبول باشد از براي ایشان و بر ایشان در نفع و ضرر؟ حضرت (ص) فرمودند که بانکه بشناسند او را بستر معاصی که
معاصی نمیکند، و عفت داشته باشد بانکه اجتناب کند از شبهات و نگاه دارد شکم خود را از خوردن محرمات و شبهات و هم
چنین فرج خود را و دست خود را و زبان خود را، و دانسته میشود بانکه اجتناب کند از گناهان کبیره که حق سبحانه و تعالی بر
آنها وعده کرده است آتش دوزخ را مثل شرب خمر و زنا و ربا و عقوق پدر و مادر و گریختن از جهاد و غیر اینها، و دلیل اینها
آنست که به پوشاند یعنی پوشیده باشد جمیع عیوب او که ما علم به آنها نداشته باشیم تا آن که بر مسلمانان حرام باشد تفحص
کردن گناهان و عیوب او و لغزشهاي او را چون مکلفند بظاهر و مکلف نیستند به واقع و هر گاه عیوب او پوشیده باشد واجبست بر
مسلمانان که حکم کنند به عدالت او و ظاهر سازند عدالت او را در میان مردمان و میباید که ملازمت داشته باشد بر کردن نمازها
در وقت خود با جماعت مسلمانان و تخلف نکند از جماعت ایشان و جمعیت ایشان در مساجد ایشان مگر با علتی و هر گاه ملازمت
داشته باشد که بمسجد حاضر شود در نمازهاي پنجگانه پس اگر از احوال او پرسند در قبیله او و محله او اهل محله گویند از او
ندیدهایم مگر خوبی، و ملازمت دارد بر نمازها، و رعایت اوقات نمازها میکند در مصلاي خود به جماعت، و این معنی جایز
میدارد که شهادت او را قبول کنند، و حکم به عدالت او کنند در میان مسلمانان زیرا که نماز ستر و کفاره گناهان است و ممکن
نیست ص: 376 شهادت دادن بر کسی که او نماز میکند هر گاه در مسجد حاضر نشود و با جماعت
مسلمانان نماز نکند و نماز جماعت را از این جهۀ شارع مقرر ساخته است تا بشناسند که نماز گذارنده کیست، و آن که نماز
نمیکند کیست، و که حفظ اوقات نماز میکند، و که نمازها را در اوقات آن به جا نمیآرد و اگر نه این باشد ممکن نیست که
گواهی توان دادن بر کسی که او صالح است زیرا کسی که به نماز جماعت مسلمانان حاضر نمیشود او را صلاحی نیست در میان
مسلمانان به درستی که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله اراده فرمودند که جمعی را بسوزانند از جهۀ آن که به نماز
جماعت حاضر نمیشدند با آن که بعضی از ایشان در خانه خود نماز میکردند و حضرت از ایشان قبول نکرد نماز خانه را و
صفحه 168 از 259
چگونه قبول کنند شهادت کسی را یا عدالت شخصی را در میان مسلمانان که حکم خدا و رسول جاري شده باشد که او را با
خانهاش بسوزانند و حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله میفرمودند که نمازي نیست کسی را که نماز نکند در مسجد با
مسلمانان مگر با علتی و عدم عدالت امام علت است چنانکه در صحیح از زراره منقول است که در خدمت حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیه نشسته بودم که شخصی داخل شد و گفت فداي تو گردم من همسایه مسجد قوم خودم که هر گاه با ایشان نماز
میکنم غیبت من میکنند و آزارم میدهند و میگویند رافضی است و مذهب ندارد حضرت فرمودند که تو این را میگویی و
حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه و آله فرموده است که هر که اذان بشنود و به نماز جماعت حاضر نشود بی علّتی نماز او نماز
نیست پس آن مرد بر خواست که بیرون رود فرمودند به او که ترك مکن نماز را با ایشان و در عقب هر امامی زراره گفت که به
حضرت عرض نمودم که بر من دشوار آمد که جواب فتواي این مرد را چنین دادید که در عقب هر امامی نماز کن نماز میتواند
کرد هر گاه ائمه ص: 377 مؤمن نباشند؟ حضرت تبسّمی فرمودند و فرمودند که اي زراره تو هنوز سخن
نمیفهمی و وضع آن را نمیدانی اي زراره من گفتم که بیعلّتی و کدام علّت از این اعظم است که امام مؤمن نباشد و به او اقتدا
نتوان کرد نشنیدي که من گفتم که در مساجد خود نماز کنید و با ائمه خود نماز کنید و ائمه خود شیعهاند که عادل باشند علی
الظاهر. امّا حلّ این حدیث ممکن است که حضرت این عبارت را فرموده باشند و زراره نشنیده باشد یا حضرت پیشترین سخن را
فرموده باشند و بعد از آن آن شخص آن سؤال را کرده باشد یا حضرت مکرر این عبارت را به زراره و آن شخص و غیر او فرموده
باشد و تقیه فرموده فرموده باشند در این اجمال یا آن شخص مطلب حضرت را فهمیده باشد که مراد از نماز با ایشان صورت نماز
است و زراره نفهمیده باشد بنا بر این تعجب فرموده باشند از زراره که او فهمید و تو نفهمیدي، یا آن که اتقاء فرموده باشند که به
آن شخص ضرري نرسد چون خوف داشتند که اگر به او بگویند که صورت نماز را به جا آورد او به ایشان بگوید و به او ضرري
برسد یا به حضرت، و تقیه فرموده باشند و در مسایل تقیه اکثر اوقات چنین میفرمودهاند که سنی نحوي فهمد و شیعه نحوي فهمد یا
آن که میدانستند که زراره به او خواهد گفت و بعد از این نیز خواهد آمد و ظاهر اخبار آنست که در امام ایمان کافی است مثل
این خبر مگر آن که مراد از این عدالت باشد چنانکه اخبار متواتره وارد است که فاسق مؤمن نیست و سکونی به اسناد خود روایت
کرده است از حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله که هر که اذان نماز را بشنود و از مسجد بیرون رود بی علّتی او منافق است
مگر آن که قصد رجوع داشته باشد.
[دو نفر جماعتند]
از حضرت ص: 378 سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله (« و قال النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله الاثنان جماعۀ » )
منقول است که فرمودند که دو کس جماعتند یعنی نماز جماعت حاصل میشود بدو کس که شامل دو مرد یک مرد و یک زن و
دو زن هست اگر چه ظاهر صدوق آنست که بدو زن متحقق نمیشود و خواهد آمد. و در حسن کالصحیح از زراره منقول است که
گفت عرض نمودم به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که دو مرد که باشند جماعت حاصل میشود فرمودند که بلی و
و سال الحسن ال ّ ص یقل ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن اقلّ ما یکون الجماعۀ قال رجل و » ) . مأموم در دست راست امام میایستد
و کالصحیح منقول است از حسن شمشیر تیز کن و صفا دهنده آن از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که گفت از (« امرأة
آن حضرت (ص) سؤال کردم از اقل آن چه جماعت به آن حاصل میشود حضرت فرمودند که یک مرد و یک زن و ظاهرش
آنست که بدو زن حاصل نمیشود و محمول است بر آن که جماعت کامله به دو زن حاصل نمیشود چنانکه خواهد آمد احادیث
صحیحه که به دو زن حاصل میشود جماعت و ظاهر میشود که به مردي یا زنی و صبیّ ممیّز نیز حاصل نمیشود و خواهد آمد که
حاصل میشود.
صفحه 169 از 259
[مؤمن به تنهائی جماعت است]
و اذا لم یحضر المسجد احد فالمؤمن وحده جماعۀ لأنّه متی اذّن و اقام صلّی خلفه صفّان من الملائکۀ و متی اقام و لم یؤذّن صلّی » )
و هر گاه در مسجد حاضر نباشند کسی که به جماعت نماز کند پس مؤمن تنها جماعت است زیرا که هر گاه (« خلفه صفّ واحدة
اذان و اقامت میگوید در عقب او نماز میکنند دو صف از فرشتگان و هر گاه اقامت تنها بگوید در عقب او نماز میکنند یک
و (« و قد قال النبیّ صلی اللَّه علیه و آله المؤمن وحده حجّ ۀ و المؤمن وحده جماعۀ » ) صف. ص: 379
بتحقیق که حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرموده است که مؤمن تنها قولش حجّۀ است و مؤمن تنها جماعت است. در
حدیث صحیح از حماد بن عیسی وارد شده است و اجماع است بر تصحیح آن چه از او صحیح شود از محمد بن یوسف ثقه از
پدرش که گفت شنیدم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که میفرمودند یعنی بسیار که جهنی به خدمت حضرت رسول
خدا صلی اللَّه علیه و آله آمد و گفت یا رسول اللَّه من در صحرا میباشم و با من هستند اهل و فرزندان و غلامان من اذان و اقامه
میگویم و پیش نمازي ایشان میکنم آیا ثواب نماز جماعت داریم و نماز جماعت است حضرت فرمودند که بلی، پس گفت یا
رسول اللَّه گاه هست که غلامان بطلب آب باران میروند و من و اهل و اولاد میمانیم اذان و اقامه میگویم و امامت ایشان میکنم
آیا جماعتیم حضرت فرمودند که بلی، پس گفت یا رسول اللَّه گاه هست که فرزندان متفرّق میشوند و در محافظت گلّه گوسفندان
یا شتران من و اهلم میمانیم اذان و اقامه میگویم و پیشنمازي زنان میکنم آیا جماعتیم حضرت فرمودند که بلی پس گفت یا
رسول اللَّه گاه هست زن نیز کاري دارد و حاضر نیست و من تنها میمانم اذان و اقامت میگویم و نماز میکنم آیا من جماعتم
حضرت فرمودند که بلی مؤمن تنها جماعت است ظاهرا صدوق از این حدیث فهمیده است چون اذان و اقامت گفته است، و در
حدیث گذشت که هر که اذان و اقامه بگوید دو صف از ملائکه در عقب او نماز میکنند پس جماعت حاصل میشود، و لیکن
ظاهر کلام حضرت که فرمودند که مؤمن تنها جماعت است آنست که ایمان سبب اینست نه اذان و آن چه صدوق از جهۀ گفته
خود یا مطلقا استشهاد آورده است که مؤمن تنها حجت است و تنها ص: 380 جماعتست قرینه این معنی
است که چون مؤمن با حضور قلب نماز میکند پس دل او بمنزله امام است و قوي و حواس باطن و ظاهر و اعضا و جوارح او بمنزله
مامومینند که بدل اقتدا میکنند. چنانکه منقول است که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله شخصی را دیدند که نماز
میکرد و با ریش خود بازي میکرد فرمودند که اگر این مرد دل او به یاد خدا میبود هر آینه اعضا و جوارح او خاشع میبود به
نحوي که حق سبحانه و تعالی طلبیده است و این معنی مجربست که هر گاه دل با حق سبحانه و تعالی است در حالت قیام چشم او
به موضع سجود است و دستهاي او در برابر زانوهاست و پاهاي او با فاصله رو بقبله است و گردن و بدن او راستست و آب دهن
نمیاندازد و آب بینی نمیاندازد و هم چنین در سایر احوال چنانکه گذشت و اگر دل با حق سبحانه و تعالی نیست هر عضوي به
جایی است و آن که وارد است که مؤمن به تنهایی حجت است یعنی در مسایل رجوع به او میتوان کرد در فتوي یا اجتهاد و هم
چنین در حکم و بعلم خود عمل میتواند کرد و حدیثی که نقل کند اعتماد به آن میتوان کرد چون مؤمن عادل است و فاسق
مؤمن نیست چنانکه اخبار متواتره دلالت بر این میکند که فرق است میان اسلام و ایمان و به سبب فسق از ایمان بیرون میرود و از
اسلام بیرون نمیرود مثل حدیث متواتر لا یزنی الخ یعنی زنا کننده در حین زنا مؤمن نیست و دزد در حین دزدي مؤمن نیست و
شارب الخمر در آن حین مؤمن نیست، و آیات و احادیث در این باب از حد حصر متجاوز است هر که خواهد رجوع کند به ابواب
ایمان و اسلام در کافی و محاسن و بصایر و کتب صدوق و غیر آن از کتب عامه و خاصه که در آنجاها مذکور است به مرتبه که
جاي شک نمیماند و جمعی از متکلّمین به تبعیت جمعی از عامه گفتهاند که ایمان در لغت بمعنی تصدیق است و اصل عدم نقل
ص: 381 است و غافل شدهاند از تواتر اخبار بلکه تواتر آیات و همه را تاویل کردهاند به تاویلات بارده و
صفحه 170 از 259
شکی نیست که اطلاق ایمان بر مطلق تصدیق نیز واقع شده است اما در دعایم اسلام، و ایمان، و ارکان ایشان اخباري چند هست که
احتمال تاویل ندارد و اللَّه تعالی یعلم و حدیث صحیح نشیط نیز خواهد آمد.
[جماعت در نماز صبح و عشاء]
و صلّی رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله الفجر ذات یوم فلمّا انصرف اقبل بوجهه علی الصحابۀ فسال عن اناس یسمّیهم بأسمائهم هل » )
حضروا الصّلاة قالوا لا یا رسول اللَّه فقال غیّب هم فقالوا لا یا رسول اللَّه قال اما انّه لیس من صلاة اثقل علی المنافقین من هذه الصّلاة
منقول است در صحیح از عبد اللَّه بن سنان به چند طریق از (« و صلاة العشاء الآخرة، و لو علموا الفضل الّذي فیهما لأتوهما و لو حبوا
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که روزي حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله نماز صبح را گذاردند و چون فارغ
شدند رو به اصحاب خود کردند و سؤال فرمودند از جمعی که یک یک را نام بردند که آیا ایشان به نماز حاضر شده بودند صحابه
گفتند نه یا رسول اللَّه حضرت فرمودند که آیا ایشان غایبند و در شهر نیستند گفتند نه یا رسول اللَّه فرمودند که به درستی و راستی
که هیچ نمازي دشوارتر نیست بر منافقان که کافرند در واقع و اظهار اسلام میکنند از خوف از این نماز صبح و نماز عشاء آخر که
نماز خفتن است، و اگر میدانستند که چه فضیلت در این دو نماز است هر آینه حاضر میشدند و اگر چه به سبب ضعف بر
نشستگاه مانند اطفال که تازه به راه افتند میآمدند و ممکن است که این جمع منافق باشند و حضرت تصریح به نفاق ایشان
نفرموده باشد و ممکن است که مسلمانان باشند و اشعار فرموده باشد که حاضر نشدن تشبه است به ایشان به قرینه آن که فرمودند
که اگر فضل این هر دو نماز را میدانستند، چون فضل دانستن فرع ص: 382 اسلام واقعی است یا مراد این
باشد که اگر منافقان فضیلت هر دو را میدانستند مسلمان واقعی میشدند و میآمدند و لیکن خلاف ظاهر است مگر آن که بقصد
عدم اظهار نفاق ایشان چنین فرموده باشند یا ندانند منافق را از مؤمن و چنین فرموده باشند که نماز خصوصا این دو نماز که وقت
خوابست بر مؤمنان آسان است چون اعتقاد دارند به ثواب نماز و منافقان که اعتقاد ندارند و از خوف میآیند بر ایشان دشوار است
و مسلمانان که چنین میکنند از جهالت است که ثواب آن را چنانکه هست نمیدانند و اگر میدانستند تاخیر نمیکردند تا چون
و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه من صلّی الغداة و العشاء الآخرة فی جماعۀ فهو فی ذمّۀ اللَّه عزّ و جلّ و » ) . بشنوند دیگر تاخیر نکنند
و از سکونی منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که (« من ظلمه فانّما یظلم اللَّه و من خفره فانّما یخفر اللَّه عزّ و جلّ
هر که نماز صبح و خفتن را به جماعت بگذارد پس او در امان الهی داخل شده است و کسی که چنین کسی را ظلم کند حق
سبحانه و تعالی را ستم کرده است و کسی که امان چنین کسی را بر همزند امان الهی را همزده است، و در محاسن به قاف است
یعنی هر که او را حقیر دانسته است خدا را حقیر دانسته است و ظلمی که بر خدا کنند بر خود کردهاند و حق سبحانه و تعالی از آن
اعظم است که کسی بر او ستم کند و لیکن امثال این مقالات از باب مبالغه در استحقاق عقوبت الهی است بمنزله کسی که کسی را
ستم کند یا حقیر داند.
[نماز در کفش]
و اذا کان مطر و برد شدید فجائز للرّجل ان یصلّی فی رحله و لا یحضر المسجد لقول النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله اذا ابتلّت النّعال » )
و هر گاه باران و سرماي سخت باشد جایز است ص: 383 که آدمی در خانه خود نماز (« فال ّ ص لاة فی الرّحال
کند چنانکه حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که هر گاه زمین سخت از باران تر شود پس نمازها را در خانهاي
خود بکنید و غرض از زمین سخت گفتن آن است که آن به اندك بارانیتر میشود بخلاف زمین سست که فرو میبرد، و ممکن
صفحه 171 از 259
است که مراد از نعال کفشها باشد جمع نعل و مراد این باشد که بسیار است که زمینها نجس است و سبب تلویث مسجد میشود و
اگر نجس نباشد به اعتبار آن که وقت آمدن باران باشد گلها را داخل مسجد کردن منافی تعظیم مسجد است و خواهد آمد در باب
نماز جمعه که با وجوب آن در وقت آمدن باران ترك میتوان کرد، و احادیث در طرق عامه بسیار است و ظاهر این حدیث نیز از
طرق ایشان باشد و به سبب تواتر صدوق ذکر کرده باشد و علی أيّ حال قیاس سرما به باران خوب نیست مگر آن که مجموع در
حدیثی وارد باشد از ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم و لیکن بسیار بعید است.
[اولی الناس به امامت جماعت]
و قال ابی رضی اللَّه عنه فی رسالته إلیّ اعلم یا بنیّ انّ اولی النّاس بالتّقدّم فی جماعۀ اقراهم للقرآن فان کانوا فی القراءة سواء » )
فافقههم فان کانوا فی الفقه سواء فاقدمهم هجرة فان کانوا فی الهجرة سواء فاسنّهم فان کانوا فی السّنّ سواء فاصبحهم وجها و صاحب
المسجد اولی بمسجده و لیکن من یلی الامام منکم اولو الاحلام و التّقی فان نسی الامام او تعایا فقوّموه و افضل ال ّ ص فوف أوّلها و
و پدرم علی بن بابویه که خدا از او راضی باد در رساله که بمن نوشته بود ذکر کرده بود و عبارت (« افضل أوّلها ما دنا إلی الامام
فقه رضویست از انّ أولی النّاس تا به آخر که بدان اي فرزند که اولی مردمان به مقدم شدن و امامت کردن در نماز جماعت کسی
است که قران را بهتر داند و جودت و قرائت او بهتر باشد، پس اگر ص: 384 در قرائت قرآن و علم قرائت و
جودت قرائت مساوي باشند پس هر که اعلم باشد به علوم شرعیه یا در مسائل فقه صلاة، پس اگر در علم فقه صلاة یا اعم مساوي
باشند، پس مقدم است آن که پیشتر هجرت نموده است از بلاد کفر به بلاد اسلام یا به خدمت حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه
و آله، پس اگر در هجرت مساوي باشند، پس هر که سنّ او در اسلام بیشتر باشد پس اگر در سن مساوي باشند، پس هر که
خوشروتر باشد از ایشان مقدم است، و صاحب مسجد که در مسجدي امامت کند اولی است به امامت در آن مسجد از دیگران و
میباید که کسانی که نزدیک باشند به امام صاحبان عقول و پرهیزکاران باشند که اگر امام سهوي کند در قرائت یا غیر آن یا مانده
شود که نداند کدام آیه بعد از این آیه است یا نداند که سه رکعت کرده است یا چهار رکعت مثلا او را اعلام کنند به آن چه باید
کردن او را و افضل صفها صف اول است و افضل جاهاي صف اولی جائی است که به امام نزدیکتر است، و در فقه رضوي فی
الجماعۀ است و یقوّمه است و این دو کلمه بهتر است و ظاهرا سهو از نساخ شده است. و کلینی رحمه اللَّه بسند صحیح به گمان بنده
و ضعیف بنا بر مشهور روایت کرده است چون در سند سهل بن زیاد از ابن محبوب است و مکرّر مذکور شد که کلینی از کتاب ابن
محبوب بر داشته است و سهل از مشایخ اجازه است و در خصوص اینجا نیز صدوق در صحیح یا حسن کالصحیح از ابن محبوب
روایت کرده است از ابن رئاب از ابو عبیده که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از جمعی از اصحاب
ما که مجتمع میشوند و وقت نماز حاضر میشود و بعضی به بعضی میگویند که پیش بایست اي فلانی چه باید کرد حضرت
فرمودند که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که مقدم میشود قوم را هر که اقرا باشد قران را، پس اگر در قرائت
مساوي باشند، پس ص: 385 کسی که پیشتر هجرت کرده باشد، پس اگر در هجرت مساوي باشند، پس
کسی که سالش بیشتر باشد، پس اگر در سن مساوي باشند، پس کسی که اعلم بوده باشد به سنّت و طریقه حضرت سید المرسلین
صلی اللَّه علیه و آله و کسی که اعلم باشد در دین و کسی تقدم نکند دیگري را در منزلش و نه صاحب سلطنت را در سلطنتش
یعنی کسی را که امام صلوات اللَّه علیه امارت داده باشد أو اولی است، و صدوق بعد از ذکر این خبر در علل گفته است که در
حدیث دیگر وارد است که اگر در سن مساوي باشند هر که خوش روتر باشد و ظاهرا مرادش فقه رضویست. و کلینی به اسناد او از
جابر روایت کرده است از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که میباید که جمعی نزدیک امام باشند که صاحب عقل و خرد
باشند که اگر امام نسیانی کند یا بماند عقلا او را بحق بدارند، و افضل صفها صف اول است و افضل این جائی است که به امام
صفحه 172 از 259
نزدیک باشد، و فضیلت نماز جماعت بر نماز تنها بیست و پنج درجه است در بهشت. و مرسلا از آن حضرت روایت کرده است که
فضل دستهاي راست صفها بر دستهاي چپ مثل فضیلت نماز جماعتست بر نماز منفرد. و کالصحیح روایت کرده است از حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که شما را شرم نمیآید که کنیزك خود را بفروشید و او در خانه مولاي ثانی بگوید
که آقاي من به نماز جماعت حاضر نمیشد، و ظاهر میشود که رعایت سخن مردم کردن در مذمّتها بد نباشد. و صدوق به اسناد
خود روایت کرده است از انس که پسري از عثمان بن مظعون رضی اللَّه عنه فوت شد و اندوه او بسیار شد تا آن که در خانه خود
مسجدي مقرر ساخت که در آنجا عبادت کند و متوجه دنیا نشود و چون این خبر ص: 386 به حضرت
رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله رسید به او فرمودند که اي عثمان به درستی که حق سبحانه و تعالی بر ما ننوشته است رهبانیت و
گوشهگیري را به درستی که رهبانیت امّت من جهاد است در راه خدا اي عثمان بهشت را هشت در است و دوزخ را هفت در است
آیا دوست نمیداري که فرداي قیامت بهر دري که رسی از این درها پسرت را یابی که در کمر تو چسبیده باشد و شفاعت کند ترا
از حق سبحانه و تعالی و شفاعت او را در حق تو قبول کنند گفت بلی محبوب من است، مسلمانان گفتند یا رسول اللَّه از ما نیز چنین
خواهد بود در فرزندان ما که پیش از ما بروند چنانکه از براي عثمان است حضرت فرمودند که بلی خواهد بود از براي کسانی که
صبر کنند از جهۀ رضاي الهی، پس فرمودند که اي عثمان هر که نماز صبح را به جماعت بگذارد و در مصلاي خود بنشیند و ذکر
حق سبحانه و تعالی کند تا طلوع آفتاب او را در جنّت فردوس هفتاد درجه کرامت کنند که از درجه تا درجه دیگر مقدار هفتاد
ساله راه اسب دونده باشد، و هر که نماز ظهر را به جماعت بگذارد او را در جنّت عدن پنجاه درجه کرامت کنند که از درجه تا
درجه دیگر پنجاه ساله راه اسب دونده باشد و هر که نماز عصر را به جماعت بگذارد چنان باشد که هشت کس از فرزندان حضرت
اسماعیل را آزاد کرده باشد که همه صاحب خانه باشند، و هر که نماز شام را به جماعت بگذارد او را ثواب حجی مقبول و عمره
مقبول کرامت فرمایند، و هر که نماز خفتن را به جماعت بگذارد چنان باشد که شب قدر را به جماعت گذرانیده باشد تا صبح. و به
اسناد خود از ابن عبّاس روایت کرده است که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که حق سبحانه و تعالی را
، فرشتهایست که نام او سنحائیل است به نون و حاي مهمله که براتهاي نماز گذارند کان را میگیرد از حق لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 387 سبحانه و تعالی نزد هر نمازي پس چون صبح میشود و بر میخیزند و وضو میکنند و نماز صبح را میکنند براتی از حق
سبحانه و تعالی مگیرد که در آن نوشته است که منم خداوند باقی اي بندگان من و اي کنیزان من شما را در پناه خود و در حفظ
خود و در رعایت خود در آوردم به عزت و بزرگواري خود قسم یاد میکنم که شما را خوار نکنم و گناهان شما را بیامرزم، پس
چون وقت ظهر میشود و بر میخیزند و وضو میسازند و نماز میکنند برات دویم را از حق سبحانه و تعالی میگیرد و در آن نوشته
است که منم خداوند قادر اي بندگان من و اي کنیزان من گناهان شما را مبدّل ساختم بحسنات و سیّئات شما را آمرزیدم و چون از
شما راضی شدم در آوردم شما را بدار الجلال از طبقات بهشت و چون وقت عصر میشود و بر میخیزند و وضو میسازند و نماز
میکنند از اللَّه تعالی برات سیم را میگیرد و در آن نوشته است که منم خداوند جلیل که بزرگوار است ذکر من و عظیم است
پادشاهی من اي بندگان من و اي کنیزان من بدنهاي شما را بر آتش دوزخ حرام گردانیدم و شما را در آوردم در جاهائی که ابرار و
نیکوکاران در آنجا میباشند و شرّ بدان را از شما دور گردانیدم، و چون شام میشود و بر میخیزند و نماز میکنند برات چهارم را
از جهۀ ایشان میگیرد و در آن نوشته است که منم خداوند جبار بزرگوار بلند مرتبه اي بندگان من و اي کنیزان من فرشتگان من از
پیش شما آمدند و از شما خوشنودند بر من لازم است که شما را خوشنود گردانم و بدهم به شما هر چه آرزوي آن دارید، و چون
وقت خفتن میشود و بر میخیزند و وضو میسازند و نماز میکنند برات پنجم را از جهۀ ایشان از اللَّه تعالی میگیرد و در آن نوشته
است که منم خداوندي که بجز من خداوندي نیست و پروردگاري بجز من نیست اي بندگان من و اي کنیزان من در خانهاي خود
وضو ساختید و به خانهاي من آمدید و به یاد من بودید و حق ص: 388 مرا دانستید و نمازهاي واجب را ادا
صفحه 173 از 259
کردید گواه میگیرم شما را اي سنحائیل و باقی فرشتگان من که من از ایشان خوشنودم، پس سنحائیل سه صدا میدهد هر شب بعد
از نماز خفتن که اي فرشتگان الهی به درستی که حق سبحانه و تعالی آمرزید گناهان نماز گذارندگان موحّد را پس نمیماند ملکی
در هفت آسمان مگر آن که استغفار میکنند از جهۀ نماز گذارندگان و دعا میکنند از جهۀ ایشان که حق سبحانه و تعالی توفیق
دهد ایشان را بر مداومت بر نمازها پس کسی که توفیق یابد که به نماز شب برخیزد از مرد و زن خالصا للّه و وضو بسازد وضوي
کامل و نماز کند از جهۀ رضاي الهی به نیّت صادق و دل سلیم و بدن با خشوع و چشم گریان حق سبحانه و تعالی در عقب او نه
صف از ملایک باز میدارد که عدد هر صفی را نداند بغیر از حق سبحانه و تعالی که یک طرف آن در مشرق بوده باشد و یکی در
مغرب و چون از نماز فارغ شود بعدد این فرشتگان درجات او را بلند گرداند، و چون ظاهرش در نماز جماعت بود در اینجا مذکور
شد و اگر اعم باشد ثوابش مضاعف خواهد بود به اضعاف بسیار، چنانکه شهید ثانی رحمۀ اللَّه ذکر کرده است که نماز جماعت
برابر است با بیست و پنج و اگر خلف عالم باشد برابر است با هزار نماز چون بخصوص وارد شده است. و در حدیثی کالصحیح
وارد شده است که نماز جماعت بهتر است از نماز در مسجد کوفه منفردا با آن که نماز در مسجد کوفه برابر به هزار نماز است، و
این حدیث را حمل کردهاند بر صلاة خلف عالم، و این مضاعفه در صورتی است که یک ماموم باشد پس اگر بیشتر باشد مضاعف
میشود مضر و بافی الاخر چنانکه در شرح ارشاد نقل کرده است حدیثی بر مضاعفه مضروب، و این در صورتیست که نماز در خانه
باشد پس اگر در مسجد جامع باشد خلف عالم یک نماز صد هزار نماز است با وحدت ماموم و چون ماموم دو شود صد هزار لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 389 صد هزار است و علی هذا القیاس تا ده ماموم و بعد از ده دیگر عدد مضاعفه را نمیداند کسی بغیر از
و قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله امام القوم وافدهم » ) . حق سبحانه و تعالی اگر چه تا ده عدد را اکثر محاسبان عالم نیز عاجزند
و از آن حضرت منقولست که فرمودند که پیشنماز جمعی بمنزله شخصی است که از جانب قبیله به نزد پادشاه و (« فقدّموا افضلکم
غیر او رود و از جانب ایشان سخن گوید و هیچ شک نیست که بهترین آن قبیله را میفرستند بحسب علم و عقل و سایر فضایل، هم
چنین امام نایب مامومین است در مناجات با حق سبحانه و تعالی لهذا بلفظ جمع میگوید که إیاك نعبد الخ با آن که مقام
شکستگی مقتضی افراد است چون به نیابت مامومین سخن میگوید بلفظ جمع سخن میکند پس میباید که امام افضل از شما
باشد بحسب تقوي و ورع و علم و فضایل و داند که چون میگوید و اقلا میباید که معنی قرائت را فهمد و دعاها را فهمد که بلفظ
جمع بگوید و نماز را با حضور قلب بکند و چنان باشد که نمازهاي مامومین به برکت نماز او مقبول شود چنانکه خواهد آمد در
باب حقوق که میباید حق امام را بدانی زیرا که به گردن خود گرفته است که از جانب مامومین مناجات کند با حق سبحانه و تعالی
و از جهۀ ایشان دعا کند و کفایت کرده است از مامومین هول و خوف ایستادن نزد حق سبحانه و تعالی را در مناجات با حق تعالی
و صدوق از عبد اللَّه بن سنان روایت کرده است و (« و قال صلی اللَّه علیه و آله ان سرّکم ان تزکّوا صلاتکم فقدّموا خیارکم » ) . شانه
سند صحیح به او دارد از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که اگر
خوش آید شما را و خواهید که نماز را نیکو ص: 390 کنید بنا بر تشدید یا خواهید که نماز شما نیکو شود
بنا بر تخفیف پس مقدم دارید کسانی را که از همه شما افضل باشند یا مقدم دارید خوبان خود را چون خیار جمع خیر بمعنی اخیر
و قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله من صلّی بقوم و فیهم من هو اعلم منه لم یزل » . آمده است و جمع خیر بمعنی خیّر آمده است
و مرویست در قوي از آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله که فرمودند که هر که امامت جمعی کند و « أمرهم إلی سفال إلی یوم القیمۀ
در میان ایشان کسی باشد که از او اعلم باشد همیشه دین ایشان در پستی است تا روز قیامت چنانکه سنّیان با اعتراف ایشان به
اعلمیّت حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه دیگران را با اجهلیّت مقدّم داشتند بنا بر این است که روز بروز در پستیاند و حق
سبحانه و تعالی دیده بصیرت ایشان را چنان کور کرده است که استدلال کردهاند بر خلافت ابو بکر به آن که حضرت رسول اللَّه
صلی اللَّه علیه و آله او را امامت جماعت داد، پس خلافت آن حضرت که نیابت حضرت سید المرسلین است صلی اللَّه علیه و آله و
صفحه 174 از 259
ریاست دین و دنیاست تواند کرد با آن که در امامت نماز همه ایشان قایلند که اقتدا بهر بر و فاجري میتوان کرد و از کتب ایشان
اظهر من الشمس است که حضرت (ص) بیهوش بودند و عایشه پدرش را گفت برو و نماز کن چون حضرت به هوش آمدند
فرمودند که بلال چه شد عرض کردند که چنین کردند حضرت با آن کوفت یک دست به دوش حضرت امیر المؤمنین (ع)
انداختند و یک دست دیگر به دوش فضل بن عباس و پیش رفته ابو بکر را پست کردند و خود امامت فرمودند تا شبهه نشود بر عوام
و بخاري همین حکایت را به انحاي مختلفه کثیره روایت کرده است زیاده از بیست موضع چون کذاب حافظه نمیدارد و نفاق
و قال ابو » عایشه نیز ظاهر میشود با بلغ وجوه هر که خواهد رجوع کند از روي انصاف و به بیند. ص: 391
و کالصحیح منقول است از ابو ذر که « ذرّ رضی اللَّه عنه انّ امامک شفیعک إلی اللَّه عزّ و جلّ فلا تجعل شفیعک سفیها و لا فاسقا
خدا از او راضی باد به درستی که امام تو شفاعت کننده تست به جانب اقدس الهی پس مگردان شفیع خود را جاهل و نه فاسق چون
جاهل نمیداند که چه گوید و فاسق حرمتی ندارد که شفاعت او را قبول کنند و ظاهر آنست که ابو ذر امثال این خبر از پیش خود
نمیگوید بلکه عبارت حضرتست و لهذا مانند حدیث از او نقل کردهاند و از امثال این اخبار استدلال کردهاند بر آن که عدالت در
و روي » . امام جماعت شرط است و جزم بوجوب از این اخبار مشکل است و اخبار بعد از این خواهد آمد که دلالتش اوضح است
الحسین بن کثیر عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه ساله رجل عن القراءة خلف الامام فقال لا انّ الامام ضامن للقراءة و لیس یضمن
و مرویست از حسین بن کثیر و شیخ از ابن بشیر روایت کرده است و هر دو « الامام صلاة الّذین هم من خلفه انّما یضمن القراءة
مجهولند از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که شخصی از آن حضرت پرسید که در عقب امام قرائت میتوان کرد یا
لازمست حضرت فرمودند که نه به درستی که امام ضامن قرائت است و امام ضامن نیست که نماز مامومین صحیح باشد یا لازم
نیست که در واقع نماز او صحیح باشد تا نماز مامومین صحیح باشد امام ضامن نیست مگر قرائت را یعنی ماموم قرائت نمیکند و
قرائت امام به جاي قرائت اوست و بعد از این اخبار خواهد آمد و غرض از ذکر این حدیث در اینجا این است که فایده امامت
صحیح اینست که قرائت امام از مامومین کافی باشد پس اگر امام فاسق باشد کافی نیست و میباید که خود قرائت کند و خود اذان
و اقامه بگوید.
[کسانی که امامت نمیکنند]
و روي محمّد بن مسلم عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال خمسۀ لا یؤمّون النّاس و لا یصلّون بهم صلاة فریضۀ فی جماعۀ » )
کالصحیح منقول است که حضرت امام محمد (« الابرص و المجنون [و المجذوم خ] و الاعرابیّ حتّی یهاجر و ولد الزّنا و المحدود
باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که پنج کسند که امامت مردمان نمیتوانند کرد و پیشنمازي ایشان نمیکنند در نماز واجب به
جماعت: پیس، و دیوانه یا کسی که خوره داشته باشد، و اعرابی که ساکن بادیه است تا مهاجرت نکند بشهر یا به خدمت حضرت
سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله بنا بر آن که بعد از فتح مکه هجرت ساقط شده باشد، و ولدي که از زنا بهم رسیده باشد و کسی
را که حد زده باشند. و در صحیح از ابن مسکان از ابو بصیر منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که
و قال امیر المؤمنین صلوات اللَّه » ) . پنج کسند که در هیچ حالی امامت مردمان نمیکنند مجذوم و پیس و دیوانه و ولد الزنا و اعرابی
کلینی در حسن (« علیه لا یصلّینّ احدکم خلف الاجذم و الابرص و المجنون و المحدود و ولد الزّنا، و الاعرابیّ لا یؤمّ المهاجر
کالصحیح از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه روایت کرده است که فرمودند که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه
علیه فرمودند که البته هیچ کس از شما شیعیان نماز نکند در عقب مجذوم و صاحب برص و دیوانه و کسی را که حد زده باشند اگر
چه توبه کرده باشد، و ولد الزنا که معلوم باشد که از زناست و این پنج کس مطلقا امامت نمیکنند و اعرابی امامت مهاجر نمیکند
چون مهاجر افضل است از او و امامت اعرابی میتواند کرد. و کالصحیح منقول است از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه
صفحه 175 از 259
که ص: 393 امامت نکند کسی که در روي او اثرها بوده باشد یعنی از پیسی و در روایت کالصحیح از عبد
اللَّه بن یزید منقول است که از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از مجذوم و ابرص که آیا امامت مسلمانان
میتوانند کرد حضرت فرمودند که بلی گفتم که آیا حق سبحانه و تعالی مؤمن را باین بلاها مبتلا میکند فرمودند که آیا بلاها
نوشته شده است مگر بر مؤمن یعنی همیشه مؤمنان محل بلاهااند تا صبر کنند و راضی باشند و ثواب غیر متناهی بیابند و از جهۀ
جمع حمل کردهاند اخبار سابقه را بر کراهت یا در صورتی که غیر مبتلا بوده باشد و شکی نیست که در عقب دیوانه نماز جایز
نیست و در خصوص ولد الزّنا احادیث متواتره وارد است بر عدم جواز در بصایر الدّرجات و غیره، و احوط آنست که در عقب
محدود نماز نکنند هر چند توبه کرده باشد و هم چنین در عقب اجذم و ابرص مگر آن که پنهان باشد چون حدیث ردّ دلالت بر
ظهور دارد و حمل مطلق بر مقیّد میتوان کرد و اخبار بسیار وارد شده است که از مجذوم بکر یزید چنانکه از شیر میگریزید بنا بر
آن که جذام مسریست، و صدوق ذکر نکرده است جواز امامت عبد را و مناسب بود ذکر آن و احادیث جواز بسیار است از آن
جمله در دو حدیث صحیح از محمد بن مسلم منقولست از احدهما و از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما که از ایشان
پرسیدند که بنده امامت جماعت میتواند کرد هر گاه مامومان به او راضی باشند و بیشتر از ایشان قران را داند فرمودند که باکی
نیست. و در حسن کالصحیح از زراره منقولست که گفت عرض نمودم به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که نماز در
عقب بنده چونست فرمودند که باکی نیست. و در حسن کالصحیح از زراره منقول است که گفت عرض نمودم لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 394 به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که نماز در عقب بنده چونست فرمودند که باکی نیست هر گاه فقیه باشد
و کسی افقه و اعلم از او نباشد. و در موثق از سماعه منقولست که از آن حضرت سؤال کردم که بنده امامت میتواند کرد فرمودند
که نه مگر آن که افقه از ایشان و اعلم از ایشان باشد، و سکونی از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه روایت کرده است که
و قال صلوات اللَّه علیه الاغلف لا یؤمّ القوم و ان کان اقراهم للقرآن لأنّه ضیّع من السنّۀ » ) . بنده امامت نمیکند مگر اهل خود را
و در موثق از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه (« اعظمها و لا تقبل له شهادة و لا یصلّی علیه الّا ان یکون ترك ذلک خوفا علی نفسه
علیه منقول است که آن حضرت فرمودند که ختنه ناکرده امامت مردم نمیتواند کرد هر چند اقرأ باشد با آن که اقرأ مقدم است
زیرا که اعظم سنتهاي حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله را ضایع کرده است و گواهی او مقبول نیست از این جهت چون
اصرار بر صغیره کبیره است، و اگر بمیرد نماز بر او نمیکنند یعنی مبالغه نیست در نماز کردن بر او امثال صلحا را تا سبب تنبیه
دیگران شود اگر کسی باشد که نماز بر او کند، و الا واجبست چنانکه گذشت مگر آن که ترك ختنه از جهۀ آن باشد که کسی
بهم نرسد که او را ختنه کند و ترسد که اگر خود ختنه کند هلاك شود پس ظاهر شد که عدالت شرط است و کبایر مضر است در
امامت و اصرار بر صغیره کبیره است چنانکه در احادیث بسیار وارد شده است و خواهد آمد إن شاء اللَّه و بعضی گفتهاند که ختنه
و قال صلوات اللَّه علیه لا یؤمّ صاحب القید المطلقین و لا یؤمّ صاحب الفالج » ) . شرط است در مطلق نماز و ظاهرا سهو کردهاند
و بروایت سکونی از حضرت امیر المؤمنین ص: 395 صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که (« الاصحّاء
امامت نمیکند کسی که او را به زنجیر و غیره مقید ساخته باشند جمعی را که مقید نباشند و امامت نمیکند کسی که فالج داشته
باشد جمعی را که صحیح باشند و حمل کردهاند بر آن که قید و فالج سبب این باشد که بعضی از افعال صلاة را صحیحا به جا
نیاورد به آن که نشسته نماز کند یا ایما کند در رکوع و سجود، و در قوي از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه نیز منقول است
و قال الباقر و الصّادق صلوات اللَّه » ) . که فرمودند که صاحب قید و بند مطلقان را یعنی رهایانی را که در بند نباشند امامت نمیکند
علیهما لا باس ان یؤمّ الاعمی اذا رضوا به و کان اکثرهم قراءة و أفقههم و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه انّما الاعمی اعمی القلب
و حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه (« فانّها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب الّتی فی ال ّ ص دور
علیهما فرمودند که باکی نیست که اعمی امامت کند هر گاه مامومان به او راضی شوند چون رضاي مامومان در کار است بنا بر
صفحه 176 از 259
اخبار بسیار و بیشتر از دیگران قرآن داند و عالمتر باشد از ایشان. و حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که نیست کور
مگر کسی که دلش کور باشد و در بعضی از نسخ انّما العمی عمی القلب یعنی نیست کوري مگر کوري دل چنانکه حق سبحانه و
تعالی فرموده است که چشم ظاهر کفار کور نیست و لیکن کور است دلهاي که در سینههاست یعنی نفس مجرّدي که تعلّق دارد
باین شکل صنوبري، و ظاهرا این حدیث فی نفسه منقول است و صدوق به مناسبت در اینجا ذکر کرده است و ممکن است که جزو
همین خبر باشد. ص: 396 و در حدیث حسن کالصحیح از زراره منقولست که عرض نمودم به خدمت
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که من در عقب کور نماز میتوانم کرد حضرت فرمودند که بلی هر گاه از ایشان افضل
باشد و کسی باشد که او را رو بقبله بدارد و یا از نجاسات اجتناب فرماید. و در صحیح از حلبی منقول است که صادق علیه السّلام
که فرمودند که باکی نیست که اعمی امامت کند و اگر چه مامومان او را بقبله دارند. و در حسن کالصحیح از حلبی منقولست از
آن حضرت (ص) در اعمی که امامت جمعی کرده باشد بر خلاف قبله حضرت فرمودند که اعمی نماز را اعاده میکند و مامومان
و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه ثلاثۀ لا » ) . اعاده نمیکنند زیرا که ایشان اجتهاد خود را کردهاند یعنی اعمی تقصیر کرده است
و بسند صحیح منقول است از خلف (« یصلّی خلفهم المجهول و الغالی و ان کان یقول بقولک و المجاهر بالفسق و ان کان مقتصدا
از مردي از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که سه کسند در عقب ایشان نماز نمیتوان کردن کسی که مجهول الحال
باشد در تشیّع و تسنّن یا در عدالت و فسق چنانکه اکثر اصحاب گفتهاند و کسی که غلو کند در نبی و ائمه صلوات اللَّه علیهم که
نبی را یا ائمه خدا داند یا ائمه را رسول داند یا مثل نبی داند و نبی را افضل از ایشان نداند مجملا زیاده از رتبه ایشان اعتقاد به
ایشان، یا بیکی از ایشان داشته باشد هر چند بر حسب ظاهر اظهار تشیّع کند و امامی مذهب باشد و کسی که فسق او ظاهر باشد و
اگر چه اثنی عشري باشد و اگر در واقع فاسق باشد و بحسب ظاهر عادل باشد نماز صحیح است از مامومین و در نماز او دغدغه
و قال علیّ بن محمّد و محمّد بن علیّ صلوات اللَّه علیهما » ) میشود و ظاهرا نماز او صحیح باشد. ص: 397
و منقول است در قوي از حضرت امام علی نقی و حضرت امام محمد (« من قال بالجسم فلا تعطوه شیئا من الزّکاة و لا تصلّوا خلفه
تقی صلوات اللَّه علیهما که فرمودند که هر که اعتقاد به جسمیّت حق سبحانه و تعالی داشته باشد و جسم آنست که طول و عرض و
عمق داشته باشد خواه جسم نورانی داند و خواه ظلمانی مثل بلور پس به او زکاة مدهید هیچ چیز و در عقب او نماز مکنید زیرا که
و کتب ابو عبد اللَّه البرقی » ) . کافر است و مسلمان نیست و بیدغدغه مؤمن نیست و ایمان شرط است بیدغدغه چنانکه خواهد آمد
إلی ابی جعفر الثّانی صلوات اللَّه علیه أ یجوز جعلت فداك الصّلاة خلف من وقف علی ابیک و جدّك صلوات اللَّه علیهما فاجاب لا
و در صحیح منقولست از محمد که عریضه نوشتم به خدمت حضرت امام محمد تقی صلوات اللَّه علیه که فداي تو (« تصلّ ورائه
گردم آیا جایز است نماز کردن در عقب کسی که اعتقاد به امامت ائمه داشته باشد تا به حضرت امام رضا یا امام موسی صلوات اللَّه
علیهما محتمل است که مراد حضرت امام موسی و امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما باشد چون منقول نیست که کسی حضرت
امام رضا را امام داند و باقی ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم را امام نداند حضرت در جواب نوشتند که نماز مکن یا نماز نمیتوان
و ساله عمر بن یزید ابا » ) . کرد در عقب او چون کافر است یا مسلم و ایمان شرط است به اجماع و روایات صحیحه که خواهد آمد
عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن امام لا باس به فی جمیع أموره عارف غیر انّه یسمع ابویه الکلام الغلیظ الّذي یغیظهما اقرء خلفه قال لا
و در ص: 398 صحیح و صحیح و کالصحیح منقول است از عمر که گفت (« تقرء خلفه ما لم یکن عاقّا قاطعا
سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از امامی که باکی به او نیست و عیبی از عیوب شرعیه ندارد و گناهان
نمیکند نه صغیره و نه کبیره الا آن که با پدر و مادر درشت سخن میکند که ایشان را به خشم در میآورد و اگر مضطر شوم در
اقتدا به او آیا قرائت بکنم به آن که صورت اقتدا را واقع سازم و خود قرائت کنم حضرت فرمودند که نه قرائت مکن در عقب او و
اقتدا به او بکن ما دام که عاق پدر و مادر نباشد و از ایشان قطع نکرده باشد، ظاهر میشود که صغایر ضرر نداشته باشد و حمل
صفحه 177 از 259
کردهاند بر ندرت آن یا آن که چون کسی است که صالح است، ظاهر احوال او آنست که بالطبع درشت است و از درشتی نادم
میشود و صغیره نیست بلکه کبیره نیز نیست با استغفار، و لیکن اگر قاطع باشد هر چند استغفار کند نماز نمیتوان کرد تا ملکه هم
نرسد او را چنانکه مشهور است بین الاصحاب، و صحیحه منصور بن حازم دلالت ظاهري دارد بر آن که ملکه میباید و لیکن آن
در عدالت شهادتست نه عدالت امامت و ممکن است که چون ظاهرش غالبا در حقوق الناس است در آنجا احتیاط ضرور باشد و در
و روي محمّد بن علیّ الحلبیّ عنه انّه قال لا تصلّ خلف من یشهد » ) . عدالت امامت همین کافی باشد که اصرار بر فسق نداشته باشد
و روایت کرده است محمد در صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه (« علیک بالکفر و لا خلف من شهدت علیه بالکفر
علیه که فرمودند که نماز مکن در عقب کسی که شهادت دهد بکفر تو و نه در عقب کسی که تو شهادت دهی بکفر او یعنی در
و روي سعد بن اسماعیل عن ابیه عن الرّضا صلوات اللَّه علیه انّه » ) . اصول دین با تو مخالف باشد و دلالت میکند بر اشتراط ایمان
و روایت کرده است در صحیح از (« سألته عن الرّجل یقارف الذّنب یصلّی خلفه ام لا قال لا » ص: 399 « قال
سعد از پدرش و هر دو مجهول الحالند و لیکن ظاهر میشود که صدوق از کتاب او روایت کرده باشد و کتابش معتمد اصحاب
باشد بلکه صحیح باشد که گفت سؤال کردم از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه از شخصی که گناهان کند آیا در عقب او نماز
میتوان کرد یا نه حضرت فرمودند که نه و ظاهرش آنست که فسق مضر است پس علم شرعی میباید به زوال آن و آن وقتی
و روي عن اسماعیل بن مسلم انّه سئل الصّادق صلوات اللَّه علیه عن الصّلاة خلف رجل » ) . حاصل میشود که ظاهر شود عدالت او
و در موثق کالصحیح از سکونی منقولست که از آن حضرت صلوات (« یکذّب بقدر اللَّه عزّ و جلّ قال لیعد کلّ صلاة صلّاها خلفه
اللَّه علیه سؤال کردند از نماز کردن در عقب کسی که باور نداشته باشد قضا و قدر حق سبحانه و تعالی را حضرت فرمودند که باید
اعاده کند هر نمازي را که در عقب او کرده است یعنی هر گاه داند که او از مفوضه است و اعتقادش اینست که قضا و قدر بمعنی
علم است و بنده مختار است چنانکه راي معتزله است و هم چنین است کسی که قایل به جبر باشد چنانکه کالصحیح از حضرت امام
رضا صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر که قایل باشد به جبر او را زکاة مدهید و گواهی او را قبول نکنید و احادیث در
کفر جبري و قدریه زیاده از حد حصر است بلکه میباید که بنده اعتقاد به قضا و قدر داشته باشد، و بانکه مجبور نیست و فعل از
و قال اسماعیل الجعفی لأبی جعفر صلوات » ) . بنده است و توفیق از حق سبحانه و تعالی است و بیتوفیق الهی فعل متمشی نمیشود
إلیّ ممّن » ص: 400 « اللَّه علیه رجل یحبّ امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه و لا یتبرّأ من عدوّه و یقول هو احبّ
و در صحیح منقولست از اسماعیل بن جابر که گفت عرض (« خالفه قال هذا مخلّط و هو عدوّ فلا تصلّ ورائه و لا کرامۀ الّا ان تتّقیه
نمودم به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که شخصی هست که دوست میدارد حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه را و
بیزار نیست از دشمنان آن حضرت که خلافت را از حضرت غصب نمودند مثل فلان و فلان و فلان و اتباع ایشان و میگوید که
علی محبوبتر است نزد من از کسانی که مخالفت آن حضرت کردهاند حال او چونست؟ حضرت فرمودند که این دشمن حضرتست
در عقب او نماز مکن و او را کرامتی نیست که سبب نجات او باشد یا او را دوست باید داشت مگر آن که از روي تقیه در عقب او
نماز کنی به نحوي که خواهد آمد و بحسب ظاهر با او دوستی کنی و بحسب باطن با او دشمن باشی و این جمع را تفضیلیّه
میگویند، و احادیث متواتره وارد شده است که تبري از ایشان از اصول دینست پس چنین شخصی کافر است و مسلم ظاهریست. و
در حسن کالصحیح از زراره مرویست که گفت عرض نمودم به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که جمعی روایت کردهاند
از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه که آن حضرت بعد از نماز جمعه چهار رکعت نماز کردند و سلام ندادند در دو رکعت
این چه نماز است حضرت فرمودند که حضرت امیر المؤمنین (ع) در عقب فاسقی نماز کردند و چون آن فاسق سلام داد و از نماز
فارغ شد حضرت چهار رکعت نماز ظهر را کردند پس شخصی پهلوي آن حضرت (ع) بود گفت یا ابا الحسن چهار رکعت نماز
گذاردید و در میان آن سلام ندادید که نافله باشد این چه نماز بود حضرت فرمودند که این چهار رکعت مشبهات است یعنی از این
صفحه 178 از 259
جهت کردم که مردم به شبهه افتند و بدانند که امام سزاوار امامت نیست. حضرت فرمودند که و اللَّه که آن شخص نفهمید که لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 401 حضرت چه فرمودند و منقول است که امام ابو بکر بود و سائل عمر و چون اقتداي آن حضرت ظاهري
بود تقیه، در نمازهاي دیگر که عدد رکعات موافق بود خود قرائت میفرمودند و در نماز جمعه که موافق نیست گاهی چنین
میکردند و گاهی بنحو دیگر میکردند که از جهۀ خود قرائت میکردند و چون امام کافر سلام میداد حضرت برمیخاستند و دو
رکعت دیگر میکردند که مجموع نماز ظهر باشد و به همین عنوان از حضرت سید السّاجدین صلوات اللَّه علیه نیز منقول است و
الحال سنّیان عمل ایشان باین عنوان است و این دو رکعت را دو رکعت حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه مینامند و آن
حضرت کاري از جهۀ شیعیان فرمودند که چون از روي تقیه با سنّیان نماز کنند بهر دو عنوان توانند کرد و در صحیح بخاري نیز
و قال ابی رضی اللَّه عنه فی رسالته إلیّ لا تصلّ خلف احد الّا خلف رجلین احدهما من تثق بدینه و ورعه و اخر » ) . مذکور است
یتّقی سیفه و سطوته و شناعته علی الدّین فصلّ خلفه علی سبیل التّقیّۀ و المداراة و اذّن لنفسک و اقم و اقرء لها غیر مؤتمّ فان فرغت
من قرائۀ السّورة قبله فابق منها آیۀ و مجّد اللَّه عزّ و جلّ فاذا رکع الامام فاقرأ الآیۀ و ارکع بها فان لم تلحق القراءة و خشیت ان یرکع
فقل ما حذفه الامام مع الاذان و الاقامۀ و ارکع و ان کنت فی صلاة نافلۀ و اقیمت ال ّ ص لاة فاقطعها و صلّ الفریضۀ و ان کنت فی
الفریضۀ فلا تقطعها و اجعلها نافلۀ و سلّم فی الرّکعتین ثمّ صلّ مع الامام الّا ان یکون الامام ممّن یتّقی فلا تقطع صلاتک و لا تجعلها
و پدرم در رساله که بمن (« نافلۀ و لکنّ اخط إلی الصّف و صلّ معه فاذا قام الامام إلی رابعۀ فقم معه و تشهّد من قیام و سلّم من قیام
نوشته بود گفته بود و عبارت جمیعا عبارت فقه ص: 402 رضویست صلوات اللَّه علی مؤلفها که نماز مکن
در عقب کسی مگر در عقب دو کس یکی شخصی که اعتماد داشته باشی بدین او که اثنی عشري باشد و اعتماد داشته باشی به
ورع و پرهیز کاري او که عادل باشد و عبارت فقه رضوي چنین است که و تدینه بدینه که عمل بدین خود کند در واجبات و
مندوبات و به ورع او در ترك محرمات و شبهات و دیگر کسی که ترسی از شمشیر او و از تسلّط و غضب او و عبارت فقه و سوطه
و شرّه و بوائقه و ظاهرا سطوته تصحیف نسّاخست یعنی از تازیانه او از شر او و فسادهاي او خایف باشی و از تشنیع او بر دین خود
ترسان باشی، که اگر شمشیر و تازیان نباشد اقلا تشنیع کند بر دین تو که گوید که فلانی مذهب ندارد و یا شیعیان مذهب ندارند
که نماز جماعت نمیکنند، و حفظ در عرض نیز واجبست در این صورت نماز کن در عقب او بر سبیل تقیه و مدارا، و از جهۀ خود
اذان و اقامه را آهسته بگو و از جهۀ خود قرائت کن که اقتدا به او نکرده باشی و عبارت فقه- لانه غیر مؤتمن به- یعنی اعتماد به
قرائت او نمیتوان کرد چون قرائت غیر مؤمن مثل بسم اللَّه کفّار است در ذبیحه پس اگر از قرائت فارغ شوي پیش از امام کافر پس
یک آیه از آخر سوره باقی گذار و تمجید الهی کن به اذکار یا به گفتن لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلیّ العظیم که غالبا اطلاق تمجید
بر این ذکر میکنند و مناسبت دارد که از شر امام ایمن باشد پس چون امام فارغ شود آیه، را که باقی گذاشته بخوان و برکوع رو به
آن آیه یعنی رکوعت عقیب قرائت باشد نه تمجید پس اگر وقتی رسیدي که اگر اذان و اقامه گویی قرائت فوت شود و ترسی که
امام برکوع رود پیش از قرائت پس بگو آن چه را امام انداخته است از اذان و اقامه که آن چهار حیّ علی خیر العمل است قرائت
کن بعد از تکبیر و برکوع رو و با او و هر چه از قرائت حمد بماند در حالت رکوع آن را بخوان و این زیادتی در فقه رضوي لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 403 هست تا اینجا حکم نماز در عقب سنّیان بود. و باقی در عقب شیعه و اگر در نماز نافله باشی و اقامه نماز
گفته شود یا قد قامت الصلاة گفته شود پس نماز نافله را قطع کن و نماز فریضه را با عادل بگذار و اگر در نماز واجب باشی و اقامه
گفته شود آن را قطع مکن و نقل کن نیّت را به نافله و دو رکعت سبک بکن و سلام بده و خود را به امام برسان پیش از رکوع مگر
آن که امام سنّی باشد و از او تقیه باید کرد و نماز را قطع مکن اگر نافله باشد و نقل به نافله مکن اگر فریضه باشد و لیکن راه رو تا
خود را به صف ایشان برسانی و با فاسق نماز کن پس چون به رکعت چهارم برخیزد مثلا و نماز تو تمام شده باشد تو نیز با او برخیز
و تشهد و سلام را در حالت ایستادن به جا آور. و اما اخباري که در این باب وارد شده است پس در صحیح زراره منقول است که
صفحه 179 از 259
گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه از نماز کردن در عقب سنّیان حضرت فرمودند که نیستند نزد من الا
بمنزله دیوارها چنانکه اقتدا به دیوار نمیتوان کردن اقتدا به ایشان نمیتوان کرد. و در موثق کالصحیح از زراره منقول است که
گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که با امام میباشم و از قرائت فارغ میشوم پیش از آن که امام
سنّی از قرائت فارغ شود حضرت فرمودند که یک آیه را بگذار و تمجید الهی بکن و ثنا بر خدا فرست و چون فارغ شود و آیه را
بخوان و برکوع رو. و در موثق کالصحیح از اسحاق منقول است از کسی که از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کرد که من نماز
میکنم در عقب کسی که اقتدا به آن نمیتوان کرد پس اگر من از قرائت فارغ شوم و او فارغ نشده باشد چه کنم حضرت فرمودند
که تسبیح بگو تا فارغ شود. ص: 404 و کالصحیح منقولست از ابو علی که گفت عرض نمودم به خدمت
حضرت امام محمد تقی صلوات اللَّه علیه که شیعیان شما اختلاف بسیار در میان ایشان هست آیا در عقب همه نماز میتوانم کرد
حضرت فرمودند که نماز مگذار مگر در عقب کسی که اعتماد داشته باشی بدین او و امانت او یعنی عدالت او و لفظ امانت در
کافی نیست و در تهذیب هست با آن که از کافی روایت کرده است. و در موثق کالصحیح از حلبی از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه منقول است که عرض نمودم به آن حضرت که من با امام میباشم و فارغ میشوم پیش از آن که از قرائت فارغ
شود حضرت فرمودند که سوره را تمام کن و تمجید و ثنا بفرست بر حق سبحانه و تعالی تا فارغ شود، و احادیث معتبره در این باب
بسیار واقع شده است پس حمل میکنیم گذاشتن آیه را بر استحباب اگر چه ممکن است که این اخبار را حمل کنیم بر اخبار سابقه
مجازا جمعا، و احادیث صحیحه وارد شده است که اگر ضرور شود نماز کردن در عقب عامه واجبست که قرائت کند و صورت
اقتدا را به جا آورد و اگر چه خودش نشنود. و در بعضی از اخبار واقع شده است که قرائت را گوش میدهد و نمیخواند و محمول
است بر نخواندنی که بشنود، یا بر آن که اعتماد باین نماز نکند و در خانه خود نماز کند سابقا یا لا حقا چنانکه اخبار صحیحه در
این معنی وارد است، یا حمل کنیم بر تخییر چنانکه اعتماد میکنیم بر غسل رجلین در تقیه با آن که حکم اللَّه مسح است. و احادیث
صحیحه وارد شده است که در هر چیزي تقیه جایز است و مثاب است خصوصا در نماز با ایشان اگر چه احوط عدم اعتماد است بر
این نماز، و در چنین صورتی که خود قرائت کند اکتفا بحمد میتواند کرد چنانکه اخبار بسیار وارد شده است در این معنی و بعضی
از آنها گذشت. ص: 405 و در صحیح از سلیمان بن خالد منقول است که گفت سؤال کردم از حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که داخل مسجد شود و شروع به نماز کند ناگاه مؤذن اذان و اقامه بگوید حضرت فرمودند
که نماز واجب را دو رکعت کند استحبابا و با امام نماز از سر گیرد. و در موثق سماعه منقول است که گفت از آن حضرت سؤال
کردم از شخصی که نماز کند و امام بیرون آید و آن شخص یک رکعت نماز کرده باشد از نماز واجب حضرت فرمودند که اگر
امام عادل باشد نقل کند نماز واجب را به سنّت و دو رکعت بکند و ملحق شود به امام و اگر عادل نباشد همان نماز را بکند و یک
رکعت دیگر با او بکند و بنشیند در رکعت دویم خودش آن مقدار که شهادتین کبیر و صلوات بفرستد و نماز را با او تمام کند بهر
عنوانی که تواند زیرا که امر تقیه واسع است و هر قسم تقیه که کند مثابست بر آن إن شاء اللَّه و مفصل این حکم در فقه رضوي
گذشت که به عبارت پدرش روایت کرد.
[امام جماعت نشسته نباشد]
و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه انّ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله صلّی بأصحابه جالسا فلمّا فرغ قال لا یؤمنّ احدکم بعدي » )
و منقولست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله نماز جماعت کردند (« جالسا
با امامت اصحاب و حضرت نشسته بودند و اصحاب ایستاده و چون از نماز فارغ شدند فرمودند که بعد از من دیگر کسی امامت
نشسته نکند ایستاد کان را که اگر مامومان نیز نشسته نماز کنند امامت ایشان میتواند کرد چنانکه خواهد آمد در برهنهگان که
صفحه 180 از 259
نشسته نماز نمیکنند و امام در میان ایشان مینشیند و ظاهرا این نماز اخري بود که آن حضرت به جماعت به جا آوردند چون
شنیدند که ابو بکر را مقدم داشتند به گفته عایشه حضرت دست به دوش حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیهما انداختند و دستی
دیگر به دوش ص: 406 فضل بن عباس و بخاري نقل کرده است که دستی دیگر به دوش عباس انداختند و
آمدند و ابو بکر را دور کردند و نماز کردند چنانکه گذشت و بعد از آن نماز جماعت نکردند پس محتمل است که این حکم
منسوخ شده باشد از آن وقت و ممکن است که جواز آن از خصایص آن حضرت باشد و نقل إجماع کردهاند که جایز نیست امامت
و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه کان النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله وقع عن فرس فشجّ شقّه الایمن فصلّی بهم » ) . نشسته ایستاد کان را
و منقول است از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله (« جالسا فی غرفۀ امّ ابراهیم
از اسب افتادند و جانب راست سر آن حضرت شکست یا جانب بدن چنانکه عامه روایت کردهاند و در بعضی از نسخ فسحج بتقدیم
حاء مهمله بعد از سین مهمله و جیم بعد از حاء واقع شده است، و در بعضی فحجش بدل آن واقع است و هر دو باین معنی است که
زخمی شده بود که پوست شکافته شده بود و امامت صحابه کردند نشسته در بالاخانه ماریه مادر ابراهیم فرزند آن حضرت و این
واقعه پیشتر بود و گذشت در مبحث مساجد.
[جماعت افضل بر اول وقت است]
و ساله جمیل ابن صالح أیّهما افضل یصلّی الرّجل لنفسه فی اوّل الوقت او یؤخّر قلیلا فیصلّی بأهل مسجده اذا کان امامهم قال یؤخّر » )
و منقولست از جمیل ثقه عظیم الشأن و ظاهر آنست که از کتاب او نقل کرده باشد چنانکه در (« و یصلّی بأهل مسجده اذا کان الامام
اول کتاب گفت اگر چه طریق خود را بکتاب او ذکر نکرده است که گفت از حضرت صادق صلوات اللَّه علیه پرسیدم که از این دو
صورت کدام یک افضل است آن که شخصی در خانه خود نماز کند در اوّل وقت یا اندکی تاخیر کند و امامت مسجدش کند، به
سبب آن که اکثر سنّیان که تابع ابو حنیفهاند نماز را دیر میگذارند ص: 407 یا از جهۀ انتظار مامومین تا
ایشان جمع شوند به قرینه اندك تأخیر چون امام ایشان است و سنّت است که انتظار مامومین اندکی بکشند و مجملا ترجیح وقت
کنم یا جماعت؟ حضرت فرمودند که تاخیر میکند و با اهل مسجد به امامت ایشان نماز میکند هر گاه امام ایشان باشد لازمست
رعایت ایشان کردن و ممکن است که اهل مسجدش مخالفان باشند و نماز با ایشان را از روي تقیه کند پس رعایت آنها باید کرد. (
و ساله رجل فقال له انّ لی مسجدا علی باب داري فایّهما افضل اصلّی فی منزلی فاطیل الصّلاة او اصلّی بهم و اخفّف فکتب صلوات »
و ظاهرا تتمه حدیث جمیل باشد و محتمل است که مرسل صدوق باشد که گفت از (« اللَّه علیه صلّ بهم و احسن ال ّ ص لاة و لا تثقّل
آن حضرت صلوات اللَّه علیه شخصی سؤال کرد بعنوان فرستادن عریضه و عرض نمود که مرا مسجدي هست در در خانهام کدام
یک افضل است آن که در منزل خود نماز کنم و نماز را طول دهم یا آن که بمسجد روم و امامت کنم و نماز را سبک کنم چون
در جماعت تخفیف مطلوبست پس حضرت در جواب عریضه او نوشتند که امامت ایشان کن و نماز را سبک بکن و خوب بکن نه
سبکی که عامه میکنند که نه رکوع دارد و نه سجود و سنگین مکن که سبب ملال مامومین شود چنانکه گذشت و خواهد آمد که
تخفیف مطلوبست مگر آن که مامومین جمعی باشند که تطویل را خواهند چنانکه منقول است در موثق کالصحیح از ابو حمزه و
حسن که گفتند داخل شدیم بر حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و جمعی نزد آن حضرت بودند پس حضرت نماز عصر
را به امامت ایشان به جا آوردند و ما نماز کرده بودیم پس شمردیم آن حضرت در رکوع سی و چهار و یا سی و سه مرتبه گفتند
سبحان ربی العظیم ص: 408 و یکی از ایشان و بحمده را ذکر کرد در رکوع و سجود، و در حدیث صحیح
از ابان بن تغلب منقول است که گفت داخل شدم بر حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و آن حضرت نماز میکردند پس
شمردم که در رکوع و سجود شصت تسبیح گفتند و این محمولست بر منفرد یا مثل سابق چنانکه منقول است در موثق از سماعه که
صفحه 181 از 259
گفت عرض نمودم به آن حضرت که چگونه است حد رکوع و سجود حضرت فرمودند که اما آن چه مجزیست از رکوع سه تسبیح
است که به گویی سبحان اللَّه سبحان اللَّه سبحان اللَّه و کسی که قوت داشته باشد که رکوع و سجود را طول دهد هر چه مقدورش
باشد طول دهد که در تسبیح و تحمید و تمجید الهی باشد و در دعا و تضرع باشد به درستی که نزدیکترین احوال بنده بجناب
اقدس الهی وقتی است که در سجود باشد و اما پیشنمازي که امامت مردمان کند پس سزاوار نیست که نماز ایشان را طول دهد به
درستی که در میان ایشان کسی هست که ضعیف است یا کاري دارد و چون حضرت سید المرسلین امامت میفرمودند نماز را
سبک میکردند و خواهد آمد.
[اگر امام و مأموم اختلاف کردند]
فانّ علیّا صلوات اللَّه علیه قال فی رجلین اختلفا فقال احدهما کنت امامک و قال الاخر کنت امامک قال صلاتهما تامّۀ و ان قال » )
بنا بر نسخه فا جزو حدیث جمیل خواهد بود علی (« احدهما کنت ائتمّ بک و قال الاخر کنت ائتمّ بک فصلاتهما فاسدة فلیستانفا
الظاهر یا جزو خبر مرسل و بنا بر نسخه واو بر سر خود خود خواهد بود چنانکه کلینی و شیخ از سکونی روایت کردهاند به اندك
تغییر لفظی که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه دو کس با هم نماز کرده باشند و یکی از این هر دو
گوید که من امامت کردم ترا و دیگري گوید که من امام تو بودم حضرت فرمودند که نماز هر دو صحیح است چون هر دو به خیال
امامت قرائت کردهاند ص: 409 بعنوان وجوب، و نیّت خلاف واقع ضرر ندارد بلکه هر دو به نیّت امامت
مثابند و اگر یکی از ایشان گوید که من اقتدا به تو کردم و دیگري گوید که من اقتدا به تو کردم پس نماز هر دو فاسد است
میباید که هر دو از سر گیرند نماز را چون قرائت نکردهاند، و اگر کرده باشند بقصد سنّت کردهاند و بنا بر نسخه فا که جزو حدیث
سابق باشد چند احتمال دارد یکی آن که گویا حضرت میفرمایند که نماز به جماعت بکن که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه
علیه حکم به صحت و تمامیت نماز هر دو امام کردند با اختلافی که داشتند و در واقع امام نبودند چون معقول نیست امامت بی
مقتدي و در حصول اقتدا کردن و هیچ یک نیّت اقتدا نکرده بودند، یا آن که امامت چنان مطلوب بود که هر دو کس که جمع
میشدند اراده امامت داشتند، یا آن که نیت امامت صحت صلاة شد، و نیت مامومیت سبب بطلان و همه بعید است و اظهر آنست
و سال جمیل بن درّاج ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن امام قوم » ) . که سهو از نساخ شده است و به جاي واو فا بر قلم آمده است
اجنب و لیس معه من الماء ما یکفیه للغسل و معهم ما یتوضئون به یتوضّأ بعضهم و یؤمّهم قال لا و لکن یتیمّم الامام و یؤمّهم انّ اللَّه
و به اسانید صحیحه و حسنه منقولست از جمیل که گفت سؤال کردم از (« عزّ و جلّ جعل الارض طهورا کما جعل الماء طهورا
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از امام جمعی که جنب باشد و آن قدر آب نداشته باشد که بان غسل تواند کرد و
مامومان آب وضو داشته باشند آیا بعضی از ایشان وضو میتواند ساخت که امامت ایشان کند حضرت فرمودند که نه و لیکن امام
مقرّري ایشان تیمم میکند و امامت ایشان میکند زیرا که حق سبحانه و تعالی زمین را مطهر گردانیده است چنانکه آب را مطهر
گردانیده است، و بر این مضمون در ص: 410 موثق کالصحیح از ابو بصیر و موثق کالصحیح ابن بکیر و
کالصحیح زید شحّام نیز از آن حضرت صلوات اللَّه علیه وارد شده است و آن چه در موثق عباد و قوي و سکونی از آن حضرت
صلوات اللَّه علیه وارد شده است که تیمم امامت متوضّئین نمیتواند کرد و محمول است بر کراهت و در غیر امام راتب چون در امام
راتب با وجود دیگر از حضرت او را مقدم داشتند و اللَّه تعالی یعلم.
[هر که نماز واجب خود را به جا آورد و بعد از آن با سنّیان با وضو نماز گذارد]
صفحه 182 از 259
و روي عنه عمر بن یزید انّه قال ما منکم احد یصلّی صلاة فریضۀ فی وقتها ثمّ یصلّی معهم صلاة تقیّۀ و هو متوضّئ الّا کتب اللَّه له » )
و در صحیح منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر (« بها خمسا و عشرین درجۀ فارغبوا فی ذلک
یک از شما شیعیان که نماز واجب خود را در وقت خود به جا آورد و بعد از آن با سنّیان از روي تقیه با وضو نماز گذارد البته حق
سبحانه و تعالی از جهۀ او باین نماز بیست و پنج درجه بنویسد چنانکه با عادل بنویسد پس رغبت کنید در این ثواب به نماز کردن با
ایشان یا در نماز کردن به سبب این ثواب. و در صحیح از نشیط منقول است که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت امام موسی
کاظم صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی از ما شیعیان در بر روي خود به بند دو در خانه خود نماز کند که هیچ کس مطلع نشود
که او نماز کرده است و بعد از آن برود و با همسایگان خود از سنیّان نماز کند آیا نمازي که در خانه خود کرده است حق سبحانه
و تعالی او را به جماعت قبول میفرماید حضرت فرمودند که آن نمازي را که در خانه کرده است حق سبحانه و تعالی دو ثواب نماز
جماعت از جهۀ آن به او کرامت میفرماید و او را پنجاه درجه میدهد و نمازي که با سنّیان میکند ثواب نمازي دارد که در عقب
حضرت سیّد المرسلین (ص) کرده باشد و چون داخل میشود بر ایشان گناهان خود را ص: 411 به ایشان
میگذارد و حسنات ایشان را با خود بیرون میبرد یعنی حسنات تقدیري که اگر آنها شیعه میبودند هر ثوابی که بر تقدیر تشیّع
داشته باشند حق سبحانه و تعالی کرامت میفرماید.
[هر که با سنّیان در صف اول ایشان نماز کند]
و روي عنه حمّاد بن عثمان انّه قال من صلّی معهم فی الصّف الاوّل کان کمن صلّی خلف رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله فی » )
و بسند صحیح از حماد و در حسن کالصحیح از حلبی از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که (« الصّف الأوّل
فرمودند که هر که با سنّیان در صف اول ایشان نماز کند از روي تقیه که خود اذان و اقامه بگوید و خود قرائت کند یا اعم هر گاه
و روي عنه » ) . تقیه شدید باشد چنان باشد که در عقب حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله نماز کرده باشد در صفّ اول
حفص بن البختريّ انّه قال یحتسب ذلک لک اذا دخلت معهم و ان کنت لا تقتدي بهم حسب لک مثل ما یحسب ذلک لک اذا
و در صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که هر گاه داخل شوي (« کنت مع من یقتدي به
در نماز سنّیان و اگر چه به ایشان اقتدا نمیکنی بمجرد داخل شدن با ایشان از روي تقیه محسوب میشود و لفظ حسب لک در
کافی نیست و ظاهرا از نساخ زیاد شده باشد چون یحسب اول کافی است حاصل آن که محسوب میشود از جهۀ تو مثل ثوابی که
و روي مسعدة بن صدقۀ انّ قائلا قال لجعفر بن محمّد صلوات اللَّه علیهما » ) . نماز کنی به جماعت با عادلی که اقتدا به او توانی کرد
جعلت فداك انّی أمرّ بقوم ناصبۀ و قد اقیمت لهم ال ّ ص لاة و انا علی غیر وضوء فان لم ادخل معهم فی الصّلاة قالوا ما شاءوا ان یقولوا
فاصلّی معهم ثمّ أتوضّأ اذا انصرفت و اصلّی؟ فقال ص: 412 جعفر بن محمّد صلوات اللَّه علیهما سبحان اللَّه أ
و کالصحیح منقول است که شخصی به خدمت حضرت امام جعفر (« فما یخاف من یصلّی علی غیر وضوء ان تاخذه الارض خسفا
صادق صلوات اللَّه علیه عرض نمود که فداي تو کردم به جمعی ناصبی یعنی سنّی یا کسانی که اظهار عداوت اهل بیت میکنند و
اقامه نماز گفتهاند و من وضو ندارم پس اگر با ایشان داخل نشوم هر چه میخواهند بمن میگویند آیا با ایشان نماز بیوضو بکنم و
بعد از آن وضو بسازم و نماز خود را به جا آورم پس حضرت فرمودند که سبحان اللَّه یعنی منزّه است حق سبحانه و تعالی از آن که
از جهۀ او نماز بیوضو کنند و یا بگذارند عقوبت این را، یا از محض تعجب فرموده باشند آیا نمیترسد کسی که بیوضو نماز کند
که زمین او را فرو برد و ظاهرا قصد نماز کردن بیوضو حرام باشد امّا اگر تکبیر احرام نگوید و با ایشان همراهی کند و پیشانی را بر
ما یسجد علیه نگذارد قصور نداشته باشد. چنانکه در صحیح از عبد اللَّه بن مغیره منقول است از ناصح و جهالت او ضرر ندارد چون
عبد اللَّه از اهل اجماع است که عرض نمودم به خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که من در خانه خود نماز میکنم
صفحه 183 از 259
و میروم و با سنّیان نماز میکنم حضرت فرمودند که قصد نافله کن نمازي را که با ایشان میکنی و با تکبیر احرام مگو که با ایشان
در نماز داخل شوي به درستی که افتتاح نماز به تکبیر احرام است. و کالصحیح منقول است از عبید که گفت به آن حضرت صلوات
اللَّه علیه عرض نمودم که داخل مسجد میشوم و پیشتر نماز کردهام و با ایشان نماز میکنم و حساب نماز نمیکنم آن را حضرت
، فرمودند که باکی نیست اما من با ایشان نماز میکنم و چنان مینمایم که سجده میکنم و سجده نمیکنم. لوامع صاحبقرانی، ج 4
و روي عنه زید الشحّام انّه قال یا زید خالقوا النّاس باخلاقهم صلّوا فی مساجدهم و عودوا مرضاهم و اشهدوا جنائزهم و » ) ص: 413
ان استطعتم ان تکونوا الائمّۀ و المؤذّنین فافعلوا فانّکم اذا فعلتم ذلک قالوا هؤلاء الجعفریّۀ رحم اللَّه جعفرا ما کان احسن ما یؤدّب
و کالصحیح و در صحیح از زید (« اصحابه فاذا ترکتم ذلک قالوا هؤلاء الجعفریّۀ فعل اللَّه به جعفر ما کان ما اسوأ ما یؤدّب اصحابه
منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه به او فرمودند که اي زید با سنّیان یا اعم معاشرت کنید بطریق ایشان در
مساجد ایشان نماز کنید و بیماران ایشان را عیادت کنید و به جنازه ایشان حاضر شوید و اگر توانید چنان کنید که پیش نماز ایشان
باشید و یا مؤذن ایشان که هر گاه چنین معاشرت میکنید میگویند که این جماعت شیعیان جعفرند حق سبحانه و تعالی رحمت
کند جعفر را چه نیکو تادیب میفرماید اصحاب خود را، و چون ترك میکنید این طریقه معاشرت خوب را با ایشان و ترك اینها
میکنید میگویند این جماعت اتباع جعفرند خدا او را جزا دهد چه بد تربیت میکند اصحاب خود را، و امثال این اخبار بسیار وارد
شده است در حسن معاشرت ظاهري با ایشان. امّا میباید که در باطن با ایشان بد باشد و دوست نباشد چنانکه حق سبحانه و تعالی
میفرماید که لا تجد الخ یعنی ایمان به خدا و روز قیامت ندارند جمعی که دوستی میکنند با دشمنان خدا و رسول هر چند پدران
در حسن کالصحیح (« و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه اذّن خلف من قرات خلفه » ) . ایشان یا پسران ایشان یا خویشان ایشان باشند
منقولست از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که اذان بگو در عقب کسی که قرائت میکنی در عقب او یعنی اعتماد به
اذان ایشان نمیتوان کرد هم چنانکه اعتماد به قرائت ایشان نمیتوان کرد و دلالت میکند بر ص: 414 آن
و قال له رجل اصلّی فی » ) . که شرط است در مؤذّن که مؤمن باشد و احادیث بسیار بر این مضمون وارد شده است و بعضی گذشت
و منقول است که شخصی به خدمت حضرت امام جعفر (« اهلی ثمّ اخرج إلی المسجد فیقدّموننی فقال تقدّم لا علیک و صلّ بهم
صادق صلوات اللَّه علیه عرض نمود که من در خانه خود نماز میکنم و بمسجد سنّیان میروم یا اعم و مرا مقدّم میدارند حضرت
فرمودند که باکی نیست پیش نمازي ایشان بکن اگر سنّی باشند از روي تقیه اعاده مستحب است، و بسا باشد که واجب باشد، و اگر
شیعه باشند اعاده مستحب مؤکّد است. و منقول است در صحیح از یعقوب بن یقطین که عرض نمودم به خدمت حضرت امام موسی
کاظم صلوات اللَّه علیه که فداي تو گردم بسیار است که در سفرم با مخالفان و وقت ظهر میشود و تا ایشان به زیر نیایند ما
نمیتوانیم به زیر آییم از چهارپا، ایشان نماز ظهر میکنند و ما نیز میکنیم ایشان فی الحال روانه میشوند ما بر میخیزیم و نماز
عصر میکنیم و چنین اظهار میکنیم که نافله میکنیم چون ایشان نماز عصر را دیر میکنند پس از جهۀ نماز عصر به زیر میآیند و
مرا پیش میدارند که امامت کنم چه کنم حضرت فرمودند که امامت ایشان بکن که هرگز حق سبحانه و تعالی ایشان را رحمت
نکند، بمنزله لعنهم اللَّه است و چون صلّ بهم فرموده بود توهّم میشد که مبادا امامت ما نفع کند ایشان را حضرت فرمودند که نفع
نمیکند و بعنوان نفرین این معنی را ادا فرمودند که ابلغ باشد. و در صحیح از محمد بن اسماعیل منقولست که گفت عریضه به
خدمت حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه نوشتم و عرض نمودم که بسیار است که حاضر میشوم در مساجد همسایگان و غیر
ایشان و مرا پیش میدارند که با من ص: 415 نماز کنند و حال آن که من نماز خود را پیشتر کردهام و بسیار
است که با من نماز میکنند شیعیان و مستضعفان و جاهلان که مرا نمیشناسند یا امام را نمیشناسند و از امامت کراهت دارم از این
دو وجه که نماز کردهام و خوب و بد را با هم جمع کردن خوب نیست هر چه بفرمایید چنان کنم حضرت نوشتند که امامت ایشان
بکن یعنی اعاده بعنوان تقیه نسبت به مخالفان خوبست و نسبت به شیعیان بهتر و عموم این اخبار شامل است که نماز اوّل را به
صفحه 184 از 259
جماعت کرده باشند یا منفردا با ترك استفصال که مفید عموم است ایضا و از این باب اخبار بسیار است اما نسخه یقدّمونی ممکن
و روي هشام بن سالم عنه قال فی الرّجل » ) . است که نون وقایه یا اصل را تخفیفا انداخته باشند و ممکن است که نون مشدّد باشد
و به دوازده سند صحیح و دو حسن الصحیح از (« یصلّی ال ّ ص لاة وحده ثمّ یجد جماعۀ قال یصلّی معهم و یجعلها الفریضۀ ان شاء
هشام منقول است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه در شخصی که نماز تنها کند و بعد از آن جماعتی بهم رسند
حضرت فرمودند که با ایشان نماز میکند و اگر خواهد این نماز را قصد فریضه میکند و محتمل است که ضمیر راجع به اللَّه باشد
به قرینه احادیث دیگر، و ممن است که مراد این باشد که اگر خواهد قصد قضاي ما فات کند، و محتمل است که مراد ظاهر حدیث
باشد و قصد کند که آن چه کردهام سنّت باشد و این واجب باشد یا قصد وجوب کند به اعتبار اصلش، و به همین مضمون کلینی
در حدیث صحیح روایت کرده است از حفص بن بختري و در آخر آن نیست ان شاء. و در حدیث صحیح از حلبی منقول است از
آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه نماز خود را کرده باشی و در مسجد باشی و شروع در نماز لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 416 کنند پس اگر خواهی بیرون رو و اگر خواهی بقصد سنّت بکن پس محتمل است که مراد اعاده با عادل باشد یا با
سنّی یا اعم و این اظهر است. و کالصحیح از اسحاق بن عمّار منقول است که گفت عرض نمودم به آن حضرت صلوات اللَّه علیه که
نماز کردم و اقامه نماز میگویند در مسجد حضرت فرمودند که به نیت قضا به جا آورد. و در موثق از عمار منقولست که گفت از
آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم که شخصی نماز واجب میکند و میبیند که جمعی نماز به جماعت میکنند آیا جایز
است که اعاده کند نماز را با ایشان به جماعت بانکه آن را مخفّفا تمام کند و ملحق شود به ایشان حضرت فرمودند که بلی عرض
نمودم که اگر نکند فرمودند که باکی نیست و احتمال قطع و نقل نیّت به نافله نیز دارد چنانکه گذشت. (و قد روي انّه یحسب له
افضلهما و اتمّهما) و در روایتی وارد شده است که محسوب میشود از جهۀ او آن چه افضل هر دو باشد و تمامتر باشد و ظاهرا
روایتی است که کلینی کالصحیح از ابو بصیر روایت کرده است که عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که
نماز میکنم و داخل مسجد میشوم و نماز بر پا میشود و حضرت فرمودند که نماز کن با ایشان حق سبحانه و تعالی اختیار میکند
هر نمازي را که محبوبتر است نزد او ممکن است که سابقا به جماعت کرده باشد و از دو جماعت که هر کدام که محبوبتر باشد
قبول شود، یا آن که اوّل را با حضور قلب و نیت خالص طولانی بفعل آورده باشد و در جماعت چنان نباشد که در این صورت
ممکن است که منفرد احبّ باشد، یا آن که احبّ آن نمازیست که به جماعت واقع میشود و ابهام از آن جهت است که بیاعتنا
نشود به نماز منفرد خصوصا در بلاد عامه و ممکن است که ثانی با جماعت ص: 417 سنّیان باشد چنانکه
ظاهر لفظ معهم است و اول به جماعت باشد یا منفرد و ثواب اعاده با ایشان بیشتر باشد چنانکه گذشت در اخبار بسیار و اللَّه تعالی
یعلم.
[نماز در لباس واحد]
و به (« و سال علیّ بن جعفر اخاه موسی ابن جعفر صلوات اللَّه علیهما عن الرّجل یصلّی بالقوم و علیه سراویل و رداء قال لا باس به » )
اسانید صحیحه منقول است از علی که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که
پیشنمازي جمعی کند و زیر جامه داشته باشد و ردایی آیا کافی است حضرت فرمودند که باکی نیست یعنی اگر جامه پوشیده باشد
و روي زرارة عن ابی جعفر » ) . یا پیراهن و رد ابر بالاي آن بر دوش خود انداخته باشد اکمل است و به همین اکتفا میتواند کرد
صلوات اللَّه علیه انّه قال انّ اخر صلاة صلّاها رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله بالنّاس فی ثوب واحد قد خالف بین طرفیه أ لا اریک
و در صحیح از زراره منقول است که گفت حضرت امام (« الثّوب فقلت بلی فاخرج ملحفۀ فذرعتها فکانت سبعۀ اذرع فی ثمانیۀ اشبار
محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که آخر نمازي که حضرت سیّد الانبیاء صلی اللَّه علیه و آله بعنوان جماعت کردند در یک
صفحه 185 از 259
جامه بود که یک طرف آن را لنگ کردند و طرفی دیگر را ردا یا جانب راست را به جانب چپ انداختند و جانب چپ را به جانب
راست و ردا نداشتند و این جامه بزرگ بمنزله سه جامه بود لنگ و پیراهن و ردا میخواهی بنمایم به تو گفتم بلی پس آن حضرت
صلوات اللَّه علیه چادر شبی بیرون آوردند و من آن را گز کردم طول آن هفت ذرع بود بذراع دست و عرضش چهار ذرع بود که
هشت شبر باشد، و اگر بر خود نه پیچد نیز جایز است چنانکه صحیحه ابو بصیر دلالت میکند بر آن که اگر بر خود نه پیچد نیز
جایز است اما بیردا مکروهست چنانکه در صحیح از ص: 418 سلیمان بن خالد منقول است که گفت از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه کردم از شخصی که امام باشد و یک پیراهن پوشیده باشد و ردا نپوشیده باشد حضرت
فرمودند که سزاوار نیست مگر با ردا یا عمامه را ردا کند که سر برهنه باشد بهتر از آنست که بیردا باشد. و منقول است در صحیح
از علی بن جعفر که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که آیا امام را خوبست که زیر جامه پا
کند و کلاهی بر سر گذارد و در این دو جامه امامت کند بیردا فرمودند که خوب نیست و سؤال کردم که آیا زیر جامه بعوض
لنگ خوبست فرمودند که بلی و احادیث ردا گذشت در لباس مصلی.
[نماز مستحب در وقت واجب]
و سال عمر بن یزید ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الرّوایۀ الّتی یروون انّه لا ینبغی ان یتطوّع فی وقت فریضۀ ما حدّ هذا الوقت » )
و به اسانید صحیحه منقول است از (« فقال اذا اخذ المقیم فی الاقامۀ فقال له: النّاس یختلفون فی الاقامۀ قال المقیم الّذي یصلّی معه
عمر که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از روایتی که منقول است بروایت عامه یا اعم که سزاوار
نیست نافله در وقت فریضه کدام وقتست حضرت فرمودند که آن وقتی است که شروع کند و اقامت گوینده که مؤذن است در
اقامه، پس عرض کردم که مردمان مختلف میباشند در اقامت کدام اقامت مراد است حضرت فرمودند که آن مقیمی که با او نماز
میکنی یا میکنند، و ظاهر میشود که جایز است که در یک مسجد چند نماز جماعت بلکه میکردهاند و منافات ندارد با احادیثی
که وارد شده است که چون وقت فضیلت داخل میشود نافله نمیتوان کرد بانکه در هر دو وقت منهی عنها بوده باشند بعنوان
حرمت یا کراهت یا در یکی کراهت شدیدتر باشد یا آن که در صورتی که انتظار جماعت ص: 419 کشند
جایز باشد بیکراهت چنانکه گذشت.
[هر گاه مؤذن قد قامت الصلاة بگوید مأمومان بر میخیزند]
و ساله حفص بن سالم اذا قال المؤذّن قد قامت ال ّ ص لاة أ یقوم النّاس علی ارجلهم او یجلسون حتّی یجیء امامهم قال لا بل یقومون » )
و به اسانید صحیحه منقول است از حفص که گفت سؤال کردم (« علی ارجلهم فان جاء امامهم و الّا فلیؤخذ بید رجل من القوم فیقدّم
از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که هر گاه مؤذن قد قامت الصلاة بگوید آیا مأمومان بر میخیزند اگر امام ایشان
حاضر نباشد یا مینشینند تا امام ایشان حاضر شود حضرت فرمودند که بر میخیزند اگر امام ایشان آمد امامت میکند و اگر اندك
توقفی کردند و او نیامد دست یکی از مامومین را میگیرند و مقدم میدارند و به او اقتدا میکنند و از این حدیث ظاهر میشود که
میباید در وقت اقامه مامومان نشسته باشند و مؤذن ایستاده باشد و وقت ایستادن ایشان وقتی است که قد قامت الصّلاة گفته شود نه
وقت شروع در اقامه یا اتمام اقامه چنانکه بعضی قایل شدهاند به آن، دیگر آن که سخن نگویند بعد از اقامت اگر چه در تقدیم امام
باشد و اگر چه جایز است کلام امام ترکش اولی است، دیگر هر گاه امام را تب دیر کند حق مامومین مقدم است و دیگري را مقدم
میدارند، و ظاهر میشود که تشیّع و نماز جماعت کردن کافی باشد در امامت و عدالت در کار نباشد اگر چه حمل میتوان کرد بر
صفحه 186 از 259
آن که مقدم دارند کسی را که اهلیت امامت داشته باشد و لیکن خلاف ظاهر است.
[هر گاه نماز بر پا شود به قد قامت الصلاة حرام است سخن گفتن بر امام و بر اهل مسجد]
و (« و روي زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا اقیمت الصّلاة حرم الکلام علی الامام و اهل المسجد الّا فی تقدیم امام » )
به اسانید صحیحه منقول است که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه بر پا شود نماز به گفتن قد قامت
الصلاة چنانکه الحال ص: 420 گذشت حرام است سخن گفتن بر امام و بر اهل مسجد که با این امام نماز
میکنند یا اعم مگر در مقدم داشتن امامی چنانکه گذشت و لیکن بعنوان دست گرفتن اولی است و احادیث بسیار نهی و جواز
گذشت و اکثر حمل کردهاند این حدیث را بر کراهت تا جمع شود میان اخبار اگر چه احوط ترکست مطلقا.
[هر گاه دو نفر بخواهند نماز جماعت بخوانند]
و روي عن محمّد بن مسلم انّه سئل عن الرّجل یؤمّ الرّجلین قال یتقدّمهما و لا یقوم بینهما و عن الرّجلین یصلّیان جماعۀ قال نعم » )
یجعله عن یمینه قال و قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله اقیموا صفوفکم فانّی أراکم من خلفی کما اراکم من قدّامی و من بین یديّ
و کالصحیح منقول است از محمد بن مسلم که گفت از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه (« و لا تخالفوا فیخالف اللَّه بین قلوبکم
علیه سؤال کردند از مردي که امامت کند دو مرد را حضرت فرمودند که پیش میایستد و هر دو در عقب میایستند و در میان
ایشان نمیایستد یعنی استحبابا، و از آن حضرت سؤال کردند که هر گاه دو کس خواهند که نماز جماعت کنند جایز است فرمودند
که بلی و امام ماموم را در دست خود باز میدارد و این مضمون در صحیح از محمد بن مسلم از احدهما صلوات اللَّه علیهما منقول
است و خواهد آمد محمد بن مسلم گفت که حضرت باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله
فرمودند که صفهاي نماز جماعت را درست کنید که من شما را از پشت سر چنان میبینم که از پیش و برابر میبینم و پیش و پس
مایستید که حق سبحانه و تعالی مخالفت میاندازد میانه دلها شما و مخالفت صوري تاثیر دارد در مخالفت معنوي، و جزو اخر را
صدوق در موثق از ابو بصیر از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه روایت کرده است با زیادتی آن که دوش به دوش
بایستید. ص: 421 و در قوي از ابو سعید خدري روایت کرده است که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه
و آله فرمودند که میخواهید دلالت کنم شما را به چیزي که کفاره گناهان شما باشد و سبب زیادتی حسنات شما گفتند بلی یا
رسول اللَّه حضرت فرمودند که آن تمام کردن وضو است در هواهاي سرد، و بسیار گام برداشتن است به مساجد، و انتظار کشیدن
نماز است بعد از نماز و هر یک از شما که از خانه خود بیرون روید با وضو، و نماز جماعت کنید با مؤمنان و بنشینید و انتظار نماز
دیگر کشید فرشتگان از جهۀ شما استغفار کنند و گویند خداوندا او را بیامرز خداوندا او را ببخشا پس چون به نماز ایستید نماز را
نیکو به جا آورید نه طولانی و نه کوتاه یا صفهاي خود را درست کنید و فرجها مسدود سازید و همه جا متابعت امام کنید به
درستی که بهترین صفهاي مردان صف پیش است و بهترین صفهاي زنان پس تر، و از سکونی منقولست که حضرت سید المرسلین
صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که مساوي کنید صفها را و دوش به دوش بایستید تا شیطان بر شما مستولی نشود و در این باب اخبار
متواتره است و حمل بر استحباب کردهاند و احوط آنست که ترك نکنند چون او امر این باب بی معارض است و اللَّه تعالی یعلم.
[نماز در صف اول]
و منقولست از (« و قال ابو الحسن موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما انّ الصّلاة فی الصّفّ الاوّل کالجهاد فی سبیل اللَّه عزّ و جلّ » )
صفحه 187 از 259
آن حضرت صلوات اللَّه علیه که نماز در صف اول ثواب جهاد در راه حق سبحانه و تعالی دارد یعنی جهاد بقصد قربت با آن که
جهاد راه اسلام را میگشاید به بستن راه کفر، و کالصحیح از اسحاق منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه بمن
فرمودند که اي اسحاق با سنّیان نماز میکنی در مسجد گفتم بلی حضرت فرمود که با ایشان نماز کن شخصی که با ایشان نماز
میکند مانند ص: 422 کسی است که شمشیر کشیده باشد و در راه حق سبحانه و تعالی جهاد کند پس
ممکن است که مراد از حدیث متن جماعت با عامه باشد یا اعم باشد با آن که احادیث صحیحه گذشت که فرقی نیست میان
جماعت واقعی و صورت جماعت با ایشان در ثواب بلکه ظاهر شد که ثواب این صورت بیشتر است چون احادیث صحیحه وارد
شده است که نماز در صف اول ایشان مثل نماز در صف اول با رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله است.
[تکمیل صفوف]
و روي الحلبیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال لا اري بالصّفوف بین الاساطین بأسا و قال أتمّوا صفوفکم اذا رأیتم خللا و » )
و به اسانید صحیحه (« لا یضرّك ان تتاخّر ورائک اذا وجدت ضیقا فی الصّفّ الاوّل إلی الصّفّ الّذي خلفک و تمشی منحرفا
منقولست از حلبی که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که باك نمیدانم صفهاي میان ستونها را اعم از صفی که
ستونها را قطع کرده باشد و صفی که در عقب ستونست که ستون حایل است و هر دو ضرر ندارد چنانکه مشاهد است در مسجد
کوفه و بصره که در زمان حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه به همین عنوان بوده است و مسجد الحرام و مسجد نبی صلی اللَّه
علیه و آله اگر چه تغییر یافته است ام شکی نیست که در زمان آن حضرت ستونها بوده است خصوصا مسجد نبی (ص) و در میان و
عقب این ستونها نماز میکردند مثل حال و حضرت (ص) فرمودند که تمام کنید صفهاي خود را هر گاه خللی در آنها بیابید که
فاصله دارد پیش از نماز، و بعد از آن شروع در نماز کنند و اگر در اثناي نماز خلل به همرسد یا پیشتر ضرر ندارد ترا که خود را به
صف عقب خود رسانی و در میان فرجه بایستی اگر صف اول تنگ باشد و چون روي به آنجا منحرف خواهی رفت که پشت بقبله
نکنی بانکه پشت پشت بیایی یا از جانبین ص: 423 بر وي و جزو آخر را شیخ در صحیح از فضیل نیز روایت
کرده است به همین عبارت و هم چنین در موثق سماعه مذکور است با این زیادتی و اگر در صفی باشی و خواهی که به صف پیشتر
روي باکی نیست که بروي و در این صورت لازم نیست که جا تنگ باشد تا تواند رفت زیرا که صف پیشتر ثوابش بیشتر است از
جهۀ تحصیل ثواب جایز است به پیش رفتن، و در صحیحه محمد بن مسلم از آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله مذکور است که پیش
میرود اما پس نمیآید و محمول است بر صورتی که عبث پس آید یا با استدبار.
[فاصله بین صفوف]
و روي زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال ینبغی لل ّ ص فوف ان تکون تامّۀ متواصلۀ بعضها إلی بعض و لا یکون بین » )
ال ّ ص فّین ما لا یتخطّی یکون ذلک قدر مسقط جسد انسان اذا سجد، و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه ان صلّی قوم و بینهم و بین الامام
ما لا یتخطّی فلیس ذلک الامام لهم بإمام و أيّ صفّ کان اهله یصلّون بصلوة امام و بینهم و بین الصّفّ الّذي یتقدّمهم ما لا یتخطّی
فلیس تلک لهم بصلوة و ان کان سترا او جدار فلیس تلک لهم بصلوة الّا من کان حیال الباب قال و قال هذه المقاصیر انّما احدثها
الجبّارون و لیس لمن صلّی خلفها مقتدیا بصلوة من فیها صلاة قال و قال أیّما امرأة صلّت خلف امام و بینها و بینه ما لا یتخطّأ [یتخطی
خ] فلیس لها تلک بصلوة قال قلت فان جاء انسان یرید ان یصلّی کیف یصنع و هی إلی جانب الرّجل قال یدخل بینها و بین الرّجل و
و به اسانید صحیحه و حسنه کالصحیحه منقولست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که (« تنحدر هی شیئا
صفحه 188 از 259
سزاوار آنست که صفها تمام باشد که در میان صف و اول و آخر آن جاي کسی نباشد و به یک دیگر متصل باشد که در میان
صف تا صف ص: 424 دیگر فاصله بسیار نباشد و میان دو صف آن مقدار فاصله نباشد که گام بر نتوان
داشت که زیاده از فرجه میان دو پاي مستوي الخلقه باشد که تخمینا سه شبر است تا چهار شبر بلکه همین قدر باشد که وقتی که به
سجده رود مقدار سجده باشد و زراره گفت که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که اگر جمعی نماز کنند و میان
صف اول و امام زیاده از مقدار گام فراخ باشد آن امام ایشان امام نیست و هم چنین از صفی تا صفی دیگر اگر فاصله زیاده از گام
فراخ باشد نماز آن صف ما بعد نماز نیست یعنی نماز کامل نیست و اگر فاصله پرده باشد یا دیواري باشد بغیر ستون یا مثل ستون
آن نماز ایشان صحیح نیست مگر نماز کسی که محاذي دري باشد که بر آن دیوار باشد که چون ایشان امام را میتوانند دید قطع
نظر از فاصله مامومین زراره گفت که حضرت (ص) فرمودند که این مقصورهایی که الحال هست که محراب داخل در مسجد است
ستم کاران بنی امیّه ساختهاند و بدعت ایشان است و در زمان حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله نبود و کسی که اقتدا کند
به امامی که در مقصوره است از طرفین مقصوره نماز ایشان نماز نیست چون امام را نمیبینند و کسی را نیز نمیبینند که امام را بیند
یا اگر بینند بد میبینند نماز ایشان کامل نیست چون بدعت کردهاند از روي تکبر که ائمه جور که آنجا ایستند ممتاز باشند و ابتداي
این بدعت از عثمان شد یا عمر چون حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه در زمان خلافت ظاهري همه را منهدم ساخت چنانکه
در موثق طلحه است که حضرت میفرمودند که منهدم سازند و میفرمودند که به محرابها یا مذبحهاي یهودان میماند. و زراره
گفت که حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر زنی که نماز کند در عقب امامی و میان آن زن و امام فاصله بسیار باشد که گام
نتوان برداشتن ص: 425 نماز آن زن نماز نیست مثل مردان زراره گفت عرض نمودم که اگر مردي بیاید و
خواهد که به آن مرد اقتدا کند چه کند و حال آن که زن در جانب آن مرد است فرمودند که مرد پهلوي امام میایستد و زن اندکی
پست میرود و حمل کردهاند نهی از حایل را در زنان بر کراهت چون در حدیث موثق عمّار وارد شده است که گفت از حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که امامت جمعی کند و در عقب امام خانه باشد که زنان در آنجا باشند
آیا جایز است که این زنان اقتدا کنند به مرد حضرت فرمودند که بلی اگر امام پستتر از زنان باشد یعنی بلندتر نباشد عرض نمودم
که اگر میان زنان و امام دیواري یا راهی باشد حضرت فرمودند که باکی نیست و احوط آنست که با امکان در عقب دیوار نباشند
مگر آن که سبب ترك شود که با حایل بهتر است از ترك و اگر محراب داخل در بنا باشد ضرر ندارد هر گاه جا تنگ باشد.
چنانکه در صحیح از منصور بن حازم منقول است که گفته به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که من در
طاق یعنی در محراب نماز میکنم حضرت فرمودند که باکی نیست که هر گاه جا تنگ باشد، و غرض از رفتن در محراب فراخ
شدن جا باشد بر نماز گذارندگان چنانکه غالبا در مجامع چنین میشود اما احوط آنست که آن مقدار داخل بنا نباشد که مانند
محراب و داخل مسجد شود بانکه طرفین صف اول امام را و کسی که امام را بیند نه بیند که در آن صورت نماز آنها صحیح نیست.
(و فی روایۀ عبد اللَّه بن سنان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه و قال اقلّ ما یکون بینک و بین القبلۀ مربض عنز و اکثر ما یکون
مربض فرس) و در روایت صحیح از عبد اللَّه منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که کمترین فاصله
که میان تو و میان قبله میتواند بود ص: 426 بقدر خوابیدن بزیست و ظاهرا در طول بز مراد است زیرا که
در عرض بز نمیتوان سجده کردن، و اکثر فاصله که میتواند بود میان تو و قبله محل خوابیدن اسبی است، و مراد از قبله در صف
اول امام است که محاذي قبله اوست، و در صف دویم صف اول است و بر این قیاس محتمل است که مراد این باشد که اگر در
میان تو و دیوار که ستره است این مقدار فاصله باشد محتاج به ستره نیست که نصب کنند و دیوار ستره است و اگر فاصله بیشتر
باشد احتیاج به ستره هست استحبابا و این معنی بحسب لفظ اقربست اما صدوق معنی اوّل را فهمیده است و متابعت او کردهاند
اصحاب در استحباب و اکثر بر آنند که این مقدار بحسب فضیلت است و واجب آن مقدار است که عرفا گویند به او اقتدا کرده
صفحه 189 از 259
است و بعضی از اصحاب تا سیصد ذرع تجویز نمودهاند و بسیار بعید است اما اگر فاصله صفوف باشند ضرر ندارد هر چند بسیار
باشند هر گاه نتوانند متابعت کردن نه آن که تا صف آخر برکوع روند امام سر از رکوع برداشته باشد. (و قال عمّار بن موسی سئل
ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الامام یصلّی و خلفه قوم اسفل من الموضع الّذي یصلّی فیه قال ان کان الامام علی شبه الدّکان او
علی ارفع من موضعهم لم تجز صلاتهم و ان کان ارفع منهم بإصبع او اکثر او اقلّ اذا کان الارتفاع یقطع، سئل و ان کانت ارض
مبسوطۀ او کان فی موضع منها ارتفاع فقام الامام فی الموضع المرتفع و قام من خلفه اسفل منه و الارض مبسوطۀ الّا انّها فی موضع
منحدر فلا باس به) و در بعضی نسخ به قطع سیل و در کافی به بطن مسیل و در بعضی از نسخ قال لا باس به است و در موثق منقول
است از عمّار که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه پرسیدند از امامی که نماز کند و در عقب او جمعی باشند
پستتر از موضعی که ص: 427 امام نماز کند حضرت فرمودند که اگر بلندي امام مانند صفهاي بلند و
دکانهاي بازار است که تخمینا دو ذرع بلند میباشد غالبا یا بر جائی که بسیار بلند باشد از موضع ایشان نماز مامومین صحیح نیست
و نماز امام صحیح است چون بمنزله منفرد است و اگر بلندتر از ایشان باشد بمقدار یک انگشت یا بیشتر یا کمتر هر گاه بلندي به
مقداري باشد که قطع آن توان کرد به کام برداشتن یعنی ضرر ندارد به قرینه سابق، و آن که سؤالی دیگر کرده میشود و حضرت
میفرماید که باکی نیست و بر نسخه به قطع سیل یعنی هر گاه بلندي از بابت بلندي باشد که هر گاه چون سیل میرود زمین را
میخراشد تا یک ذرع غالبا و مسأله دیگر فرموده باشند و جواب هر دو را فرموده باشند که باکی نیست یا جواب اوّل را بظهور
گذاشته باشند و مؤید این است نسخه کافی و بنا بر نسخه سئل چنانکه شیخ فخر الدّین بود جوابش قال لا باس به خواهد بود یعنی از
آن حضرت سؤال کردند که اگر زمین پهنی باشد و در موضع از آن بلندي باشد و امام در بلندي بایستد و مامومان در موضعی
پستتر از موضع امام بایستند و زمین پهن باشد و لیکن موضع سراشیب باشد پس باکی نیست با حضرت فرمودند که باکی نیست و
علی اي حال مطلب ظاهر است و عبارت مشوش است مثل سایر روایات عمار که بیچیزي نیست و اللَّه تعالی یعلم.
[اگر امام بالاتر از موضع مامومین بایستد]
(و سئل صلوات اللَّه علیه فان قام الامام اسفل من موضع من یصلّی خلفه قال لا باس به، و قال صلوات اللَّه علیه ان کان الرّجل فوق
بیت او غیر ذلک دکّانا کان او غیره و کان الامام یصلّی علی الارض و الامام اسفل منه کان للرّجل ان یصلّی خلفه و یقتدي بصلوته و
ان کان ارفع منه بشیء کثیر) و عمار گفت که از آن حضرت صلوات اللَّه علیه پرسیدند که اگر امام بایستد پست از موضع مامومین
که در عقب او نماز میکنند حضرت ص: 428 فرمودند که باکی نیست و آن حضرت صلوات اللَّه علیه
فرمودند که اگر ماموم بر پشت بامی باشند یا غیر آن خواه دکان باشد و خواه غیر آن و امام بر زمین نماز کند و امام پستتر از
ماموم باشد ماموم به او اقتدا میتواند کرد اگر چه ماموم بلندتر باشد بسیار که اقتدا به او میتواند کرد حاصل این شد که ماموم بر
بلندي میتواند ایستاد و امام نمیتواند ایستاد، و اما آن چه در صحیح از صفوان منقول است از محمد بن عبد اللَّه که مجهول است و
ضرر ندارد که گفت سؤال کردم از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه از امامی که نماز کند در موضعی و مامومان پستتر از او
بایستند یا امام در موضعی باشد که مامومان بلندتر باشند از او حضرت فرمودند که میباید که جاي همه مساوي باشد گفت عرض
نمودم که اگر شخصی تنها نماز کند و موضع سجدهاش پستتر بوده باشد از موضعی که ایستاده باشد حضرت فرمودند که هر گاه
تنها باشد باکی نیست پس اول محمولست بر استحباب و ثانی محمولست بر آن که زیاده از چهار انگشت نباشد و جمعی به سبب
این حدیث قایل شدهاند که اگر موضع سجده پست باشد جایز است اگر چه زیاده از چهار انگشت باشد و موضع ایستادن جایز
نیست که پست باشد تا جمع شود میان اخبار و اکثر علما بنحو اول جمع کردهاند و گفتهاند که در موضع سجده پست بودنش تا
یک خشت کراهت ندارد و مواضع دیگر کراهت دارد و این قول به احتیاط اقربست اگر چه قول اوّل خالی از قوت نیست و احوط
صفحه 190 از 259
آنست که مطلقا بلند و پست نباشد چنانکه گذشت. (و سال موسی بن بکر ابا الحسن موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیه عن الرّجل
یقوم فی الصّفّ وحده قال لا باس انّما یبدو الصّفّ واحد بعد واحد) و منقول است که موسی و ظاهر از کتاب او برداشته باشد و
کتابش معتمد باشد که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از ص: 429 شخصی
که در صفی تنها بایستد حضرت فرمودند که باکی نیست زیرا که وصف چنین بهم میرسد که اول یک کسی میآید و میایستد و
دیگري میآید و به او منضم میشود و هم چنین تا صف بهم میرسد غالبا چنانکه مشاهد است که گاه هست که امام که شروع در
نماز میکند اول یک صف است و از نماز که فارغ میشود ده صف شده است و این در صورتیست که در صف پیشتر جا نباشد
اگر چه بهتر آنست که شخصی از صف پیشتر که بیاید که شخصی تنهاست منحرف بیاید که با او بایستد و او تنها نباشد، و در این
صورت ثواب آن شخص مضاعف میشود چنانکه از حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله باین نحو منقولست. و منقولست در
صحیح و موثق کالصحیح از سعید اعرج که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که داخل
مسجد شود که اقتدا کند به بیند که جا تنگ است در صفهاي پیش تنها بایستد تا امام از نماز فارغ شود آیا جایز است حضرت
فرمودند که باکی نیست. و در حدیث موثق سعید چنین است که باکی نیست که آن شخص تنها محاذي امام بایستد در عقب صفها،
و در حدیث کالصحیح ابو ال ّ ص باح مثل متن وارد شده است و صدوق نیز همین را در علل نقل کرده است و هم چنین در حدیث
سکونی از حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله وارد است که تنها بایست مگر آن که در صف پیش جا نباشد در برابر امام
میایستد، و اگر جا باشد و در صف تنها عمدا بایستد نمازش فاسد است چون عمدا مخالفت سنت کرده است و محمول است بر
فساد کمال و اللَّه تعالی یعلم.
[هر گاه داخل شوي در مسجد و امام در رکوع باشد]
(و روي عن عبد الرّحمن بن ابی عبد اللَّه انّه قال سمعت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه یقول اذا دخلت المسجد و الامام راکع و ظننت
انّک ص: 430 ان مشیت الیه رفع رأسه فکبّر و ارکع فاذا رفع رأسه فاسجد مکانک فاذا قام فالحق بالصّفّ و
ان جلس فاجلس مکانک فاذا قام فالحق بالصّفّ) و در صحیح از عبد الرحمن منقول است که گفت از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه شنیدم که میفرمودند که هر گاه داخل شوي در مسجد و امام در رکوع باشد و گمان داشته باشی که تا به صف
رسی امام سر برداشته باشد ایستاده تکبیر بگو و برکوع رو پس چون امام سر بردارد همان جا به سجود رو پس چون برخیزد برو تا به
صف برسی و اگر بنشیند از جهت تشهد بنشین به متابعت امام و خواهد آمد که بر سر پا بنشین و تشهد بخوان به متابعت امام
استحبابا و چون برخیزد خود را به صف برسان و اگر سلام دهد در همان جا تمام کن، و بر این مضمون احادیث صحیحه وارد شده
است و در فقه رضوي نیز مذکور است و خلافی صریح از علماء ما در این مسأله نیست بحسب ظاهر بلکه نقل اجماع نیز کردهاند در
غیر نماز جمعه و در نماز جمعه خلافست و خواهد آمد. و در صحیح منقول است از معاویۀ بن وهب که گفت دیدم حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه را که داخل شدند در مسجد الحرام در وقت نماز عصر چون نزدیک به صفها رسیدند برکوع رفتند
مردم، حضرت نیز برکوع رفتند و سجدتین را به جا آورند و چون برخاستند رفتند تا به صفها رسیدند و ظاهر است که این صورت
نماز بوده است که از روي تقیه واقع ساختند و لهذا تکبیر را نقل نکرد. و در صحیح سلیمان بن خالد منقولست که آن حضرت
صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه امام را ادراك کند در رکوع و راست ایستاده تکبیر را نقل نکرد. و در صحیح سلیمان بن خالد
منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه امام را ادراك کند در رکوع و راست ایستاده تکبیر بگوید و برکوع
رود پیش از آن که امام سر بردارد ادراك کرده است یعنی رکعت و ص: 431 جماعت را. و در صحیح از
محمد بن مسلم از احدهما صلوات اللَّه علیهما منقول است که از آن حضرت سؤال کردند از شخصی که داخل مسجد شود و ترسد
صفحه 191 از 259
که رکعت از او فوت شود حضرت فرمودند که برکوع میرود پیش از آن که به ایشان رسد و در رکوع راه میرود تا به ایشان
رسد. و چهار حدیث صحیح از محمد بن مسلم منقول است که حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیهما فرمودند که اگر تکبیر رکوع را با امام در نیابی داخل مشو در آن رکعت، و در روایتی دیگر اعتماد به آن رکعت مکن، و در
روایتی دیگر اگر تکبیر را دریافتی رکعت را دریافته و جمعی حمل بر نماز جمعه کردهاند و جمعی بر نفی کمال خصوصا هر گاه
رکعتی دیگر مانده باشد و هر دو محتمل است چنانکه خواهد آمد در صحیحه حلبی که اگر ادراك تکبیر رکوع کردي نماز جمعه
را درمییابی و الّا نماز ظهر را میکنی و نفی کمال ظاهر میشود از بعضی اخبار و اللَّه تعالی یعلم. (و روي انّه یمشی فی الصّلاة بجرّ
[یجرّ] رجلیه و لا یتخطّأ) و در روایتی وارد شده است که راه میرود باین عنوان که پاها را به زمین میکشد و گام بر نمیدارد تا
شبیهتر باشد بایستاده. (و روي الحلبیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا ادرکت الامام و قد رکع فکبّرت قبل ان یرفع الامام
رأسه فقد ادرکت الرّکعۀ و ان رفع رأسه قبل ان ترکع فقد فاتتک الرّکعۀ) و به اسانید صحیحه و کالصحیحه منقولست از حلبی که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه دریابی امام را در حال رکوع و تکبیر رکوع به گویی پیش از آن که
امام سر بردارد از رکوع دریافته رکعت را و اگر امام سر بردارد ص: 432 پیش از آن که برکوع بروي
رکعت فوت میشود و شیخان چنین روایت کردهاند این حدیث را که فکبّرت و رکعت و ظاهرا لفظ و رکعت از قلم نساخ افتاده
است چون ظاهر است که تکبیر کافی نیست به قرینه و ان رفع الخ. (و روي ابو اسامۀ انّه ساله عن رجل انتهی إلی الامام و هو راکع
قال اذا کبّر و اقام صلبه ثمّ رکع فقد ادرك) و کالصحیح منقولست از زید که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه از شخصی که به امام رسد و او در رکوع باشد حضرت فرمودند که هر گاه تکبیر بگوید در وقتی که پشت او
راست باشد و بعد از آن برکوع رود ادراك رکعت کرده است، و این حدیث مثل حدیث سلیمان دلالت میکند بر آن که میباید
در حالت تکبیر احرام راست ایستاده باشد چنانکه گذشت و ذکر اقامت صلب از آن جهت است که چون غالب اوقات هر گاه در
چنین وقتی میرسند تکبیر را در وقت رفتن برکوع میگویند چون خوف دارند که مبادا امام سر بر دارد بنا بر این تصریح فرمودند
که وقتی صحیح است که پشت راست باشد و تکبیر بگوید. (و قال رجل لأبی جعفر صلوات اللَّه علیه انّی امام مسجد الحیّ فارکع
بهم و اسمع خفقان نعالهم و انا راکع فقال اصبر رکوعک و مثل رکوعک فان انقطعوا و الّا فانتصب قائما) ظاهرا نقل بالمعنی کرده
است صدوق یا غیر او کالصحیح جابر را که گفت عرض نمودم به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که من امام مسجد
قبیلهام و با ایشان رکوع میروم و صداي کفشهاي ایشان را میشنوم که گویا میآیند که خود را به نماز رسانند و من در رکوعم
حضرت فرمودند که دو برابر رکوعی که همیشه میکنی صبر کن اگر رسیدند فیها و اگر نه سر بردار چون این جماعت نیز حق
دارند و اگر انتظار بیشتر کشد گاه باشد که علی الاتصال آیند، و علما عمل کردهاند اگر چه در ص: 433
طریقش عمرو بن شمر هست و چون کتاب جابر متواتر بوده است چنانکه از صدوق نیز ظاهر میشود و ضعف مشایخ اجازه ضرر
ندارد چنانکه سابقا مذکور شد.
[سزاوار است که امام رعایت کند حال ضعیفترین مأمومان را]
(و روي اسحاق بن عمّار عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال ینبغی للإمام ان یکون صلاته علی صلاة اضعف من خلفه) و در
موثق کالصحیح منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که سزاوار است که امام رعایت کند حال
ضعیفترین مأمومان را و نماز را سبک واقع سازد پس اگر قوّت داشته باشند و اراده طول نماز داشته باشند طول میدهد چنانکه
گذشت. (و کان معاذ یؤمّ فی مسجد علی عهد رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و یطیل القراءة و انّه مرّ به رجل فافتتح سورة طویلۀ
فقرأ الرّجل لنفسه و صلّی ثمّ رکب راحلته فبلغ ذلک النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله فبعث إلی معاذ فقال یا معاذ إیاك ان تکون فتّانا
صفحه 192 از 259
علیک بالشّمس و ضحیها و ذواتها). و منقولست که معاذ بن جبل امامت میکرد در مسجدي در زمان آن حضرت صلی اللَّه علیه و
آله و حضرت فرموده بودند که در آن مسجد نماز کند چون جمعی دور بودند و بر ایشان مشکل بود که به نمازهاي آن حضرت
حاضر شوند و معاذ نماز را طول میداد و سوره بقره و امثال آن میخواند اتفاقا شخصی بر او گذشت و خواست که نماز جماعت
کند دید که معاذ سوره درازي را سر کرد که بخواند آن مرد قصد انفراد کرد و خود قرائت کرد و نماز کرد و بر راحلهاش سوار شد
و رفت پس این واقعه به آن حضرت رسید حضرت کسی بسوي معاذ فرستاد که زنهار چنین مباش که مردم ترك نماز جماعت کنند
از جهت طول ص: 434 نماز، بر تو باد که سورههاي قصیر بخوان مثل سوره و الشمس و امثال آن و همین
مضمون در صحاح ستّه واقع است خصوصا بخاري و ظاهرا صدوق نیز از ایشان روایت کرده است. (و انّ النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله
ذات یوم یؤمّ اصحابه فیسمع [فسمع خ] بکاء الصّبیّ فیخفّف [فخفّف خ] ال ّ ص لاة) و به درستی که آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله
امامت اصحاب خود میفرمودند و صداي گریه کودك را میشنیدند و نماز را از آن جهت سبک میفرمودند و بنا بر نسخه روزي
از روزها آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله نماز میکردند صداي طفل را شنیدند و نماز را سبک کردند و این مضمون صحیح ابن
سنان است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نماز ظهر و عصر را
کردند و سبک کردند دو رکعت را صحابه عرض نمودند که یا رسول اللَّه آیا در نماز امري حادث شد که منسوخ شده باشد
تطویلش مثلا حضرت فرمودند که چه واقع شد عرض کردند که دو رکعت را سبک کردید حضرت فرمودند که صداي گریه طفل
را نشنیدي و ظاهرا چنان بوده است که مادر اقتدا کرده بوده و طفل را بر زمین گذاشته او میگریسته است حضرت زود کردند تا
طفل را بر دارد و شیر دهد و این مضمون را نیز عامه در صحاح خود روایت کردهاند. (و علی الامام ان یقرأ قرائۀ وسطا لأنّ اللَّه عزّ و
منقول است در صحیح از عبد اللَّه بن سنان که گفت به حضرت امام جعفر صادق (« وَ لا تَجْهَرْ بِ َ ص لاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها » جلّ یقول
صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که بر امام لازمست که آن قدر بلند بخواند که هر که در عقب او باشد بشنود حضرت فرمودند که بر
امام است که قرائت جهریه را میانه بخواند نه بسیار بلند و نه بسیار ص: 435 پست زیرا که حق سبحانه و
تعالی خطاب به حضرت کرده است و آن حضرت امام بودند یا خطاب به امام کرده است یا به عالمیان و شامل امام نیز هست که
بلند مخوان نماز ترا و آهسته مخوان و مرتبه میان بسیار بلند و آهسته را اختیار کن که آن وسط است، و مؤیّد عموم است موثق
سماعه که از آن حضرت سؤال کردم از تفسیر این آیه فرمودند که اخفات آنست که خود نشنوي و جهر منهی عنه آنست که بسیار
بلند بخوانی و بنا بر این اظهر آنست که حکم مطلق نماز باشد که چنان نخوانند که خود نشنوند زیرا که اقل اخفات آنست که خود
بشنوند و بلندي را از حد نگذرانند و تفصیل آن که کدام نماز را باید خواند و کدام آهسته از آیه ظاهر نشود و از اخبار ظاهر شود.
و در حسن کالصحیح از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که نمینویسند از جهت بنده از قرائت و دعا
مگر آن چه خود بشنود و گذشت در مبحث قرائت اخباري که در این باب وارد شده است. (و اذا فرغ الامام من قرائۀ الفاتحۀ فلیقل
الّذي خلفه الحمد للّه ربّ العالمین) و در حسن کالصحیح از جمیل منقول است و ظاهرا صدوق از کتاب جمیل روایت کرده باشد و
صحیح باشد از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه در عقب امام باشی و او از خواندن سوره حمد
فارغ شود تو بگو الحمد للّه ربّ العالمین و مگو آمین و مناسبت در این موضع از آنست که امام چون دعا کرد از جهت خود و
مأمومین و سایر مؤمنین گوییا حق سبحانه و تعالی مستجاب کرد مأمومان را شکر میکنند حق سبحانه و تعالی را بر مستجاب شدن
دعاي امام. (و لا یجوز ان یقال بعد فاتحۀ الکتاب آمین لأنّ ذلک کانت تقوله النّصاري) و جایز نیست مأمومان را که بعد از خواندن
سوره حمد آمین ص: 436 بگویند به مدّ و فتح همزه خواندهاند و بتشدید لحن است زیرا که این کلمه را
نصاري میگویند ظاهرا این مضمون حدیثی باشد و ممکن است که فهمیده باشد از صحیحه معاویۀ بن وهب که گفت به حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که آمین بگویم هر گاه امام بخواند غیر المغضوب علیهم و لا الضّالین را حضرت
صفحه 193 از 259
فرمودند که ایشان یهود و نصارياند یعنی مغضوب علیهم یهودند و ضالّان نصارياند، و جواب سخن او را ندادند از جهت تقیه و
کنایه دلالت میکند بر آن که جمعی که این لفظ را میگویند گبرانند، و صدوق بظاهر برده باشد که این عبارت یهود و نصاري
است نمیباید که مسلمانان باین کلمه متکلم شوند و بعید است این فهمیدن از صدوق و احادیث آمین در مبطلات نماز گذشت.
[قراءة پشت سر امام]
(و روي زرارة و محمّد بن مسلم عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال کان امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه یقول من قرء خلف امام
یاتمّ به فمات بعث علی غیر فطرة) و به اسانید صحیحه منقولست از زراره و محمد از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که
حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه میفرمودند که هر که قرائت را بخواند در عقب کسی که اقتدا به او کند که شیعه عادل باشد
و بمیرد بر غیر فطرت اسلام مرده خواهد بود یا خواهد مرد و این حدیث محمول است بر غیر جهریه که نشنود همهمه را که در آن
صورت قرائت میتواند کرد بلکه دغدغه وجوب قرائت میشود چون احادیث صحیحه و حسنه کالصحیحه وارد شده است بلفظ امر
به قرائت و دغدغه نیست در آن که در صورتی که قرائت را بشنود اگر چه صدایی باشد که تمیز حروف نکند قرائت منهی عنه است
و اگر همهمه را نشنود قرائت مطلوبست و اگر نماز اخفاتیه باشد مخیر است میان قرائت و ترك آن اگر چه ترك قرائت اولی است
ص: 437 به سبب امثال این خبر از اخبار بسیار که دلالت بر این میکند که قرائت نکردن اولی است. و بر
این مضامین احادیث بسیار وارد است از آن جمله در صحیح از عبد الرّحمن منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه که اگر اقتدا کنم قرائت بکنم حضرت فرمودند که امّا نماز اخفاتیه را قرائتش متعلق است به امام تو قرائت
مکن، و امّا نماز جهریه را حق سبحانه و تعالی امر کرد است امام را به بلند خواندن تا مأمومان خاموش باشند و گوش دهند اگر
قرائت امام را بشنوي گوش بده و اگر نشنوي خود قرائت بکن. و در حسن کالصحیح از زراره از احدهما صلوات اللَّه علیهما
منقولست که فرمودند که در نماز جهریه گوش ده و در خاطر خود تسبیح کن و در حسن کالصحیح از حضرت امام جعفر صلوات
اللَّه علیه منقول است که هر گاه اقتدا کنی به امام عادل در نماز جهریه و قرائت را نشنوي خود قرائت کن و اگر همهمه را شنوي
قرائت مکن. و در دو صحیح منقول است از سلیمان که گفت عرض نمودم به آن حضرت صلوات اللَّه علیه که آیا در نماز ظهر و
عصر قرائت میتوان کرد و حال آن که نمیتوان دانست که قرائت میکند یا نه حضرت فرمودند که سزاوار نیست که مأموم قرائت
کند بلکه قرائت را به امام میگذارد و ظاهرش کراهتست. و در صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که هر گاه در
عقب عادل نماز کنی در اخفاتیه در دو رکعت اول قرائت مکن و تسبیح میتوانی خواند و در دو رکعت آخر قرائت نیز میتوانی
کرد. و اکثر علما احادیث امر به قرائت جهریه را و امر به خاموشی در اخفاتیه را حمل کردهاند بر استحباب از جهت صحیحه علی بن
یقطین که گفت سؤال ص: 438 کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که نماز
کند در عقب عادل در نماز جهریه و قرائت را نشنود حضرت فرمودند که میخواهد خاموش شود و میخواهد قرائت کند، و سؤال
کردم از دو رکعت اخفاتیه در عقب عادل آیا حمد بخوانیم فرمودند و اگر قرائت کنی باکی نیست که اگر خاموش شوي باکی
نیست و احادیث دیگر نیز بر این مضامین وارد شده است و ممکن است که حمل کنیم قرائت را بر قرائت تسبیح چنانکه در صحیحه
معاویۀ بن عمار منقولست که از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از قرائت در عقب امام در دو رکعت آخر
حضرت فرمودند که امام فاتحه میخواند و مأمومان تسبیح میخوانند و اگر تنها نماز کنی مخیّري میان حمد و تسبیح و اخبار دیگر
خواهد آمد. (و روي الحلبیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا صلّیت خلف امام تأتمّ به فلا تقرء خلفه سمعت قرائته او لم
تسمع الّا ان تکون صلاة یجهر فیها بالقراءة فلم یسمع فاقرأ) و به اسانید صحیحه منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه فرمودند که هر گاه نماز کنی در عقب امامی که اقتدا به او کنی بانکه سنّی و فاسق نباشد قرائت مکن در عقب او خواه
صفحه 194 از 259
قرائتش را شنوي به آن که جهریه باشد یا نشنوي که اخفاتیه باشد مگر آن که جهریه باشد و قرائتش را هیچ نشنوي که در این
صورت قرائت بکن. و در موثق کالصحیح از یونس منقولست که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نماز در عقب
عادل حضرت فرمودند که هر امامی را که از او راضی بوده باشی یعنی بد مذهب و فاسق نباشد در عقب او قرائت مکن و ممکن
است که عبارت سمعت قرائته را حمل کنیم که خوب شنوي یا خوب نشنوي بلکه همهمه شنوي تا استثنا صورت داشته باشد چنانکه
ص: 439 گذشت و در موثق از سماعه منقول است که گفت از آن حضرت سؤال کردم از شخصی که
امامت کند و مردمان صداي او را شنوند و نفهمند که چه میگوید حضرت فرمودند که اگر صدا نشنوند مجزیست و اگر صدا
نشنود قرائت بکند و فی روایۀ عبید بن زرارة عنه انّه ان سمع الهمهمۀ فلا یقرأ و کالصحیح منقول است از عبید که آن حضرت
صلوات اللَّه علیه فرمودند که اگر همهمه را شنود قرائت نکند یا نمیکند و در حسن کالصحیح نیز گذشت و در موثق سماعه بیان
معنی همهمه گذشت که صدا شنود و تمییز نکند که چه میخواهد چنانکه در لغت نیز باین معنی آمده است.
[قراءة در دو رکعت آخر]
(و روي زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال لا تقرأنّ فی الرّکعتین الاخیرتین من الاربع الرّکعات المفروضات شیئا إماما کنت
او غیر امام قال قلت فما اقول فیهما فقال ان کنت إماما او وحدك فقل سبحان اللَّه و الحمد للّه و لا اله الا اللَّه ثلث مرّات تکمّله تسع
تسبیحات ثمّ تکبّر و ترکع) و به اسانید صحیحه منقولست از زراره که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که قرائت
مکن در دو رکعت آخر از نمازهاي چهار رکعتی واجب مطلقا خواه امام باشی یا مأموم یا منفرد عرض نمودم که چه چیز بخوانم
حضرت فرمودند که خواه امام باشی و خواه تنها نماز گذاري سه مرتبه به گویی سبحان اللَّه و الحمد للّه و لا اله الا اللَّه که نه تسبیح
تمام شود پس تکبیر رکوع را میگویی و برکوع میروي، این خبر مستند جمعی است که نه تسبیح قایلند و دور نیست که جمعی
که ده تسبیح قایلند از این حدیث توهّم کرده باشند چون در آخرش هست که تکبیر میگویی اما بسیار بعید است، و ممکن است
که جمع کرده باشند میان روایت چهار و نه، و حدیث دوازده خبریست که از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه منقول است در
سفر ص: 440 خراسان بروایت رجا که گذشت که تسبیحات اربع را آن حضرت سه مرتبه میخواندند. و در
صحیح علی الظاهر از زراره منقول است که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که چه چیز
مجزیست از تسبیح در دو رکعت آخر حضرت فرمودند که مجزیست که به گویی سبحان اللَّه و الحمد للّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر
و تکبیر رکوع به گویی و برکوع روي. و در صحیح از عبید منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه از دو رکعت آخر ظهر فرمودند که تسبیح میگویی و حمد الهی میکنی و از گناهان استغفار میکنی و اگر خواهی فاتحه
را میخوانی که آن حمد است و دعا و ظاهرش آنست که همین کافی بوده باشد که سبحان اللَّه و الحمد للّه و استغفر اللَّه و لیکن
جمع میان دو حدیث کردهاند که تسبیحات اربع را میگوید با استغفر اللَّه، و شیخ تستري رحمه اللَّه ضم میکرد اللهم اغفر ذنبی
استغفر اللَّه را احتیاطا چون محتمل است که مراد حضرت عبارت اول باشد یا ثانی و در صحیح حلبی از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
منقول است که فرمودند که هر گاه بایستی در نماز دو رکعتی که فاتحه نمیخوانی یعنی فاتحه در آن واجب نیست که آن دو
رکعت آخر است بگو الحمد للّه و سبحان اللَّه و اللَّه اکبر. و در صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که
هر گاه امام باشی در دو رکعت آخر الحمد بخوان و اگر منفرد باشی میخواهی الحمد بخوان و میخواهی مخوان یعنی تسبیح
بخوان و در صحیح منقول است که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه در دو رکعت اول نماز ظهر و عصر قرائت آهسته
میکردند و دو رکعت آخر را تسبیح میخواندند بنحو نماز خفتن یعنی تسبیح را بلند ص: 441 میخواندند.
و کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که هر گاه امام باشی میباید که در دو رکعت اول قرائت کنی
صفحه 195 از 259
و مأمومان تسبیحات اربع بخوانند یعنی در اخفاتیه و در دو رکعت آخر تسبیحات اربع بخوان و مأمومان الحمد بخوانند. و در حسن
کالصحیح از جمیل منقول است که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از قرائت امام در دو رکعت آخر حضرت
صلوات اللَّه علیه فرمودند که امام الحمد میخواند و مأموم نمیخواند، و منفرد الحمد میخواند یعنی میتواند خواند. و کالصحیح
منقول است از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که علی بن حنظله سؤال کرد از آن حضرت از دو رکعت آخر که در آن چه چیز را
بخوانم حضرت فرمودند که اگر میخواهی الحمد بخوان و اگر میخواهی ذکر حق سبحانه و تعالی بکن که هر دو مساویند. و
کالصحیح از محمد بن حکیم منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که در دو رکعت آخر
حمد بهتر است یا تسبیح فرمودند که حمد بهتر است و بعضی از اخبار گذشت و بعضی دیگر خواهد آمد و آن چه ظاهر میشود از
جمع بین الاخبار آنست که منفرد را غالبا تسبیح اولی است و امام را غالبا حمد اولی است و بحسب احوال هر دو مختلف میشود
دور نیست که اگر از حال خود یا بد که حضور قلب و ربط او بجناب اقدس الهی بیشتر حاصل میشود آن بهتر باشد چنانکه از
حدیث معراج ظاهر شد و چون تسبیح خواند ظاهرا مطلق ذکر کافی باشد، و بهر یک از این اخبار صحیحه که عمل کند خوب باشد
و اگر تسبیحات اربع را با استغفار خواند بهتر ص: 442 باشد و اگر ده تسبیح بخواند با استغفار بهتر باشد و
دوازده تسبیح که سه تسبیح اربع باشد با استغفار اکمل خواهد بود و بعضی گفتهاند که پنجم رتبه بهتر است و بعد آن هفت مرتبه و
دور نیست که بهتر باشد و لیکن احوط سه مرتبه با استغفار است تا عمل به همه اخبار کرده باشد و اللَّه تعالی یعلم. (و روي وهیب
بن حفص عن ابی بصیر عن ابی عبد اللَّه قال ادنی ما یجزي من القول فی الرّکعتین الأخیرتین ان تقول سبحان اللَّه سبحان اللَّه سبحان
اللَّه) و مروي است در موثق از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که کمترین چیزي که مجزیست از ذکر در دو رکعت آخر
آنست که سه تسبیح بگویند و ظاهر میشود که هر چند بیشتر باشد بهتر است و اگر سه تسبیح کبیر بگوید عمل به این حدیث کرده
خواهد بود. (و فی روایۀ زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال و ان کنت خلف امام فلا تقرأنّ شیئا فی الاولیین و أنصت لقراءته و
لا تقرأنّ شیئا فی الاخیرتین فانّ اللَّه عزّ و جلّ یقول للمؤمنین وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ یعنی فی الفریضۀ خلف الامام فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِ تُوا
لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ و الاخریان تبع للأولین) و در بعضی از نسخ و الاخیرتان تبعا للأوّلتین است و به اسانید صحیحه منقول است از زراره
از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه در عقب امام باشی پس زنهار که در دو رکعت اول قرائت مکن
چیزي از حمد و سوره را و گوش ده به امام آن چه را میخواند، و در دو رکعت آخر قرائت مکن به درستی که خداوند عزیز جلیل
میفرماید که هر گاه خوانده شود قرآن و مراد الهی آنست که هر گاه در نماز واجب در عقب امام باشی و امام قرائت کند پس
، گوش دهید قرائت امام را و خاموش باشید تا شاید که حق سبحانه و تعالی بر شما رحمت کند، و دو رکعت لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 443 آخر تابع دو رکعت اول است و بنا بر نسخه و دو رکعت آخر نیز چنین است به تعبیّت دو رکعت اول، و ظاهر این حدیث
آنست که آیه در این باب وارد است و مطلق شنیدن قرآن واجب نیست. و مؤید این است آن چه شیخ ره روایت کرده است در قوي
که سؤال کردند از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از قرائت در عقب امام حضرت فرمودند که هر گاه در عقب امامی
باشی که او را دوست داري یعنی شیعه باشد و اعتماد به او داشته باشی یعنی عادل باشد یا فسق او ظاهر نباشد به درستی که قرائت او
کافی است از قرائت تو و اگر خواهی قرائت میتوانی کرد در اخفاتیه و چون نماز جهریه باشد خاموش باشد و گوش ده چنانکه
حق سبحانه و تعالی فرموده است که گوش دهید تا مرحوم شوید شخصی عرض نمود که اگر امام کسی باشد که اعتماد به او
نداشته باشم بانکه بد مذهب یا فاسق باشد آیا اقتدا به او کنم و قرائت کنم حضرت فرمودند که پیشتر از او نماز خود را بگذار یا بعد
از او راوي گفت که در عقب چنین امامی اعاده نماز سابق میتوانم کرد حضرت فرمودند که اگر اعاده توان کرد اصل را که واجب
است نیز میتوان کرد، و لیکن از جهت خود نماز نافله بکن و با او همراهی بکن از روي تقیه. اما آن چه مرویست در صحیح از
معاویۀ بن وهب که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از آن شخصی که سنّی باشد و پیش نمازي کند در نماز
صفحه 196 از 259
جهریه حضرت فرمودند که چون شنوي که کتاب الهی خوانده میشود گوش ده و بشنو عرض نمودم که امام مزبور مرا کافر
میداند چون شیعهام در عقب چنین کسی چون قرائت نکنم فرمودند که اگر او عصیان الهی میکند تو اطاعت کن حق سبحانه و
تعالی را، مکرر عرض نمودم و رخصت ندادند که قرائت کنم عرض نمودم که هر گاه امام سنّی باشد در خانه خود نماز نکنم و
ص: 444 بیرون آیم و با او صورت نماز را بفعل آورم فرمودند که تو میدانی میخواهی چنین کن، و
حضرت فرمودند که روزي حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه نماز صبح میکردند و ابن کوّا در عقب آن حضرت بود این آیه
را خواندند از روي کنایه به آن حضرت که حق سبحانه و تعالی فرموده است که وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ الخ یعنی بتحقیق یا بذات خود
قسم یاد میکنم که وحی به تو رسیده است و به پیغمبران سابق و غیر ایشان که اگر شرك بیاوري هر آینه عمل تو باطل میشود و
البته از زیانکاران خواهی بود پس آن حضرت صلوات اللَّه علیه خاموش شدند از جهت تعظیم قرآن تا آن ملعون فارغ شد از آیه،
حضرت شروع در قرائت کردند آن ملعون باز همان آیه را خواند و حضرت خاموش شدند، دیگر حضرت شروع در قرائت کردند
باز آن ملعون همان آیه را خواند و حضرت گوش دادند و بعد از آن تهدید آن ملعون فرمودند به خواندن این آیه که فاصبر الخ
یعنی صبر کن که وعده حق سبحانه و تعالی حق است و تو از جا در میا به سبب آن جماعتی که یقین به آخرت ندارند پس حضرت
سوره را تمام کردند و برکوع رفتند و ظاهر شد که آیه عام است و گوش میباید داد شنیدن قرآن را هر که خواند با آن که آن
ملعون از جهت ایذاي آن حضرت میخواند چون سر خوارج است و اعتقاد شومش این بود که چون حضرت به حکمین راضی
شدند و این رضا را صغیره میدانست و هر صغیره را کفر و آیه را کنایه میخواند مع هذا حضرت سه مرتبه گوش دادند و ترك
قرائت فرمودند تا آخر آن آیه را خواند که حق سبحانه و تعالی تسلّی حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودهاند در
ایذاي کفار قریش که صبر کن که وعده الهی حق است در کشته شدن صنادید قریش بدست تو و چنان شد، حضرت نیز خواندند و
، مرادش این بود که بحسب وعده الهی تو و سایر خوارج بر دست من کشته خواهید شد و چنان شد که همه لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 445 بدست آن حضرت بجهنم رفتند، پس حمل میتوان کرد حدیث زراره و غیر آن را بر آن که وجوب استماع مخصوص
قرائت امام است و استماع حضرت أمیر صلوات اللَّه علیه از روي استحباب باشد چنانکه ظاهر لفظ تعظیم قرآن نیز بر آن دلالت دارد
و اللَّه یعلم. و احوط آنست که در جائی نماز نکنند که قرآن را بلند خوانند یا جمعی با هم نماز کنند منفرد. (و روي بکر بن محمّد
الازديّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال انّی لأکره للمرء ان یصلّی خلف الامام صلاة لا یجهر فیها بالقراءة فیقوم کانّه حمار
قال قلت جعلت فداك فیصنع ما ذا قال یسبّح) و به روایات صحیحه و حسنه منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
که فرمودند که مرا خوش نمیآید که شخصی، و در تهذیب للمؤمن یعنی مؤمنی نماز کند در عقب امام نمازي را، و در تهذیب فی
صلاة در نمازي که بلند نخوانند قرائت آن را یعنی در نمازهاي اخفاتیه و خاموش ایستاده باشد چنانکه خر خاموش میایستد گفتم
فداي تو گردم پس چه کند حضرت فرمودند که تسبیح بگوید بر سبیل استحباب و گذشت که تسبیحات اربع را بگوید و ظاهر این
خبر سبحان اللَّه است و ممکن است که مراد مطلق ذکر باشد چنانکه گذشت اگر چه سبحانه اللَّه بهتر است. (و روي عمر بن اذنیۀ
عن زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال اذا ادرك الرّجل بعض ال ّ ص لاة و فاته بعض خلف امام یحتسب بال ّ ص لاة خلفه، جعل ما
ادرك به اوّل صلاته ان ادرك من الظّهر او العصر او العشاء الآخرة رکعتین و فاته رکعتان قرا فی کلّ رکعۀ ممّا ادرك خلف الامام
فی نفسه بأمّ الکتاب فاذا سلّم الامام قام فصلّی الاخریین لا یقرأ فیهما انّما هو تسبیح و تهلیل و دعاء لیس فیهما قرائۀ لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 446 و ان ادرك رکعۀ قرء فیها خلف الامام فاذا سلّم الامام قام فقرأ امّ الکتاب ثمّ قعد فتشهّد ثمّ قام فصلّی
رکعتین لیس فیهما قرائۀ) و به اسانید صحیحه منقولست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه ماموم
دریابد امام را در وقتی که امام بعضی از نماز را کرده باشد و امام عادل باشد که اعتماد به نماز او توان کرد آن چه را در مییابد
اول نماز خود حساب میکند پس اگر دو رکعت نماز ظهر یا عصر یا عشا را در یابد فوت شده باشد از ماموم دو رکعت به آن که
صفحه 197 از 259
بعد از دو رکعت رسیده باشد پس در آن دو رکعتی که دریافته است الحمد را میخواند در خاطر خود و چون امام سلام میدهد
ماموم بر میخیزد و دو رکعت دیگر را میکند که در آنجا قرائت نمیخواند بلکه تسبیح و تهلیل و دعا میخواند و در آن دو
رکعت قرائت نیست، و اگر یک رکعت را با امام دریابد در آن رکعت قرائت میکند در عقب امام پس چون امام سلام میدهد بر
میخیزد و فاتحه را میخواند پس مینشیند و تشهد را میخواند پس بر میخیزد و دو رکعتی را به جا میآورد که در آن دو رکعت
قرائت نیست و همین روایت را شیخ طاب ثراه در تهذیب و استبصار روایت کرده است که چون دو رکعت آخر را با امام دریابد در
خاطر خود میخواند الحمد و سوره را پس اگر نتواند سوره را خواندن الحمد تنها کافی است و چون امام سلام میدهد بر میخیزد
و دو رکعت نمازي را به جا میآورد که در آن قرائت نیست زیرا که قرائت در دو رکعت اوّل نماز است در هر رکعتی الحمد و
سوره و در دو رکعت آخر قرائت نیست بلکه تسبیح و تکبیر و تهلیل و دعاست و در آن قرائت نیست الخ و مخالفت نسخه شیخ با
فقیه در دو چیز است یکی در سوره با حمد و دویم در تکبیر که در فقیه نیست و دعا ممکن است که مراد الحمد للّه باشد چنانکه
در حدیث نبوي صلی اللَّه علیه و آله وارد است که بهترین دعاها حمد الهی است، و معروفست که ص: 447
هر گاه مدح مخلوقی کنند هر چند مطلوب را ذکر نکنند ممدوح میداند که احسان میباید کرد، خالق کم از مخلوق نیست و در
این صورت موافق است با حدیث سابق که از زراره گذشت که اقل تسبیحات اربع است و ممکن است که مراد از دعا استغفار باشد
چنانکه در حدیث سکونی از حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله منقولست که فرمودند که بهترین دعاها استغفار است و در
این صورت موافق است با حدیث صحیح عبید بن زراره در ضم استغفار، و شیخ بهاء الدین محمد رحمه اللَّه تعالی قایل بود بوجوب
ضم استغفار، و این حدیث را مؤید میدانست و لیکن صریح نیست اگر چه این احتمال اظهر است بحسب لغت و آن چه ظاهر این
حدیث است که در دو رکعت آخر قرائت نیست بلکه تسبیح است محمول است بر آن که قرائت واجب نیست تا جمع شود میان
اخبار و مؤید این خبر اخبار صحیحه وارد است که خواهد آمد. (و روي عبید اللَّه بن علیّ الحلبیّ عن زرارة عن ابی عبد اللَّه صلوات
اللَّه علیه قال سألته عن رجل یکون خلف الامام فیطیل الامام التشهّد قال یسلّم و یمضی لحاجته ان احبّ) و به اسانید صحیحه منقول
است از زراره که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه، و در بعضی از نسخ از حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیهما از شخصی که اقتدا کرده باشد به امامی و امام تشهد آخر را طول دهد حضرت فرمودند که اگر خواهد سلام
میدهد و به حاجت خود میرود و اشعاري دارد به آن که کاري دارد، و در این صورت مفارقت با قصد انفراد جایز است
بیدغدغه، و به همین مضمون است صحیحه حلبی از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه، و منقول است در صحیح از علی
بن جعفر که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که در عقب امام لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 448 باشد و او تشهد را طول دهد و ماموم را بول گرفته باشد یا ترسد که چیزي از او فوت شود یا عارض شود او را
وجعی چه کند حضرت فرمودند که سلام میدهد و در پی کار خود میرود، و در صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه منقول است در شخصی که در عقب امام باشد و پیش از امام سلام دهد حضرت فرمودند که باکی نیست و این حدیث دلالت
میکند که مطلقا جایز است مفارقت و لیکن اولی آنست که بیعذري مفارقت نکند. (و ساله اسحاق بن عمّار قال له ادخل المسجد
و قد رکع الامام فارکع برکوعه و انا وحدي و اسجد فاذا رفعت رأسی فايّ شیء اصنع قال قم فاذهب إلیهم فان کانوا قیاما فقم معهم
و ان کانوا جلوسا فاجلس معهم) و در موثق کالصحیح منقول است از اسحاق که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه که گاه هست که داخل مسجد میشوم و امام برکوع رفته است من نیز برکوع میروم و تنهاام و به سجود میروم
چون سجدهها را به جا آورم چه کنم حضرت فرمودند که برخیز و خود را به صف رسان اگر ایستادهاند با ایشان بایست و اگر
نشستهاند از جهت تشهد با ایشان بنشین و محتمل است که در عقب شیعه باشد یا سنّی یا اعمّ و حکم متّحد است چنانکه گذشت در
ضمن اخبار صحیحه. (و سأله سماعۀ عن الرّجل یاتی المسجد و قد صلّی اهله یبدأ بالمکتوبۀ او یتطوّع فقال ان کان فی وقت حسن
صفحه 198 از 259
فلا باس بالتّطوّع قبل الفریضۀ و ان کان خاف خروج الوقت أخّره و لیبدأ بالفریضۀ فهو حق اللَّه عزّ و جلّ ثمّ لیتطوّع ما شاء) و در
موثق از سماعه منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که داخل مسجد شود و
اهل مسجد نماز کرده باشند آیا ابتدا به نماز واجب میکند یا نافله را ص: 449 به جا میآورد پیش از
فریضه ظهر و عصر حضرت فرمودند که اگر در وقتی باشد که وقت نماز نافله بیرون نرفته باشد مثل دو قدم در نافله ظهر و چهار قدم
در نافله عصر باکی نیست که نافله را قبل از فریضه به جا آورد، و اگر ترسد که وقت فضیلت نمازها بیرون رود نافله را تاخیر کند و
ابتدا به فریضه کند که آن حق واجب حق سبحانه و تعالی است بر بنده و بعد از آن نافله را به جا آورد هر مقداري که خواهد و
ظاهرا نیّت ادا و قضا نباید کرد چنانکه اخبار دیگر گذشت و این حدیث مناسبتی ندارد باین باب. (و روي محمّد بن مسلم عن
احدهما صلوات اللَّه علیهما فی الرّجل یدخل المسجد فیخاف ان تفوته الرّکعۀ قال یرکع قبل ان یبلغ إلی القوم و یمشی و هو راکع
حتّی یبلغهم) و کالصحیح منقولست از حضرت امام محمد باقر یا حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما در شخصی که داخل
مسجد شود و امام در رکوع باشد و نرسد که سر از رکوع بردارد و ثواب جماعت آن رکعت یا مطلقا اگر در رکعت آخر باشد از او
فوت شود حضرت فرمودند که اقتدا میکند و تکبیر احرام میگوید و برکوع میرود پیش از آن که به ایشان رسد و در رکوع راه
میرود تا به ایشان رسد و اخبار دیگر گذشت.
[امامت مرد براي زنان]
(و روي ابراهیم بن میمون عن ال ّ ص ادق صلوات اللَّه علیه فی الرّجل یؤمّ النّساء لیس معهنّ رجل فی الفریضۀ قال نعم و ان کان معه
صبیّ فلیقم إلی جانبه) و کالصحیح منقول است از آن حضرت صلوات اللَّه علیه در مردي که امامت زنان کند که با ایشان مردي
نباشد در نماز واجب آیا جایز است حضرت فرمودند که بلی، و اگر نابالغی باشد امام او را در دست راست خود باز میدارد، و بر
این مضمون احادیث صحیحه وارد شده است که ص: 450 مرد امامت زنان میتواند کرد و در این خلافی
نیست. و در موثق کالصحیح از فضیل منقولست که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که من
پیشنمازي زنم میکنم حضرت فرمودند که خوبست و در دست راست تو بایستد پستتر از تو که سجود او برابر پاهاي تو باشد. و
در حدیث دیگر وارد است که اگر اطفال باشند ایشان پیشتر از زنان میایستند و زنان در عقب ایشان میایستند اگر چه بندگان
باشند و در حدیث دیگر وارد است که اگر یک زن باشد پشت سر میایستد و حمل بر تخییر میتوان کرد و حمل بر حدیث فضیل
نیز میتوان کرد که در پشت سر باشد در دست راست و احوط آنست که تمام بدن زن عقب تمام بدن مرد باشد.
[اذان جماعت و اذان فرادي]
(و روي عنه عمّار السّاباطیّ انّه سئل عن الرّجل یؤذّن و یقیم لیصلّی وحده فیجیء رجل آخر فیقول له نصلّی جماعۀ هل یجوز ان
یصلّیان بذلک الاذان و الاقامۀ قال لا و لکن یؤذّن و یقیم) و مرویست در موثق از عمار که گفت سؤال کردند از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه از مردي که اذان و اقامه بگوید که تنها نماز کند پس مردي دیگر بیاید و به او بگوید که نماز جماعت
میکنیم آیا جایز است که بهمان اذان و اقامه نماز جماعت بکنند حضرت فرمودند که نه و لیکن اذان و اقامه دیگر میگویند و به
آن نماز جماعت میکنند، و اکثر اصحاب به این خبر عمل نمودهاند و منافات ندارد با این حدیث حدیث قوي ابو مریم که گفت
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه پیشنمازي ما میکردند و پیراهنی پوشیده بودند نه لنگ بسته بودند و نه ردا بر دوش خود
انداخته بودند و اذان و اقامه نگفتند پس چون حضرت از نماز فارغ شدند عرض نمودم که حق سبحانه و تعالی شما را عافیت دهاد
صفحه 199 از 259
شما امامت ص: 451 کردید بیلنگ و بیردا و بیاذان و بیاقامه چه وجه داشت حضرت فرمودند که
پیراهنم کنده بود مجزي بود مرا بیلنگ و ردا، و گذشتم به جعفر و او اذان و اقامه میگفت من سخن نکردم و به اذان و اقامه او
اکتفا کردم و عدم منافات از آن جهت است که ممکن است که حضرت صادق صلوات اللَّه علیه اذان و اقامه از جهت نماز جماعت
گفته باشند چنانکه داب ایشان بود که منفرد نماز نمیکردند و اگر جماعت نمیبود البته به نماز حضرت حاضر میشدند با آن که
ممکن است که از جهت بیان جواز چنین کرده باشند چنانکه ترك ردا کردند از آن جهت و اللَّه تعالی یعلم.
[امامت غیر البالغ]
(و کان امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه یقول لا باس ان یؤذّن الغلام قبل ان یحتلم و لا یؤمّ حتّی یحتلم فان امّ جازت صلاته و فسدت
صلاة من یصلّی خلفه) و در موثق کالصحیح از اسحاق بن عمار منقول است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از پدرش
صلوات اللَّه علیهما که فرمودند که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه میفرمودند که باکی نیست که پسري قریب به بلوغ پیش
از آن که محتلم شود و بالغ شود اذان بگوید و لیکن امامت نمیتواند کرد تا بالغ نشود پس اگر قبل از بلوغ امامت کند نماز او جایز
است و نماز مأمومین باطل است، و در دو حدیث موثق از حضرت أمیر المؤمنین و حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما
منقولست که فرمودند که باکی نیست که امامت کند و اذان بگوید پسري که محتلم نشده است و شیخ حمل کرده باشد بر آن که
بلوغش به چیزي دیگر شده باشد از انبات یا سن یا کمال عقل و جمعی حمل کردهاند بر امامت اطفال و این بد نیست و اللَّه تعالی
یعلم. (و سال عمّار السّاباطیّ ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن رجل ادرك ص: 452 الامام حین یسلّم قال
علیه ان یؤذّن و یقیم و یفتتح ال ّ ص لاة، و ساله عن الرّجل یاتی المسجد و هم فی ال ّ ص لاة و قد سبقه الامام برکعۀ فیکبّر فیعتلّ الامام
فیاخذ بیده و یکون ادنی القوم الیه فیقدّمه فقال یتمّ بهم ال ّ ص لاة ثمّ یجلس حتّی اذا فرغوا من التّشهّد أومی بیده عن الیمین و الشّمال و
کان ذلک الّذي یؤمنی بیده التّسلیم او تقضی صلاتهم و اتمّ هو ما کان فاته) و در موثق منقول است از عمار که گفت سؤال کردم از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که دریابد امام را در وقت سلام حضرت حضرت فرمودند که بر اوست که
اذان و اقامه بگوید و نماز را به جا آورد و از آن حضرت سؤال کردم یا کردند از شخصی که داخل مسجد شود و مردمان در نماز
جماعت باشند و امام یک رکعت نماز کرده باشد و ماموم تکبیر بگوید پس اما مرا علتی بهم رسد بانکه مرضی حادث شود یا
حدثی، پس امام دست این ماموم مسبوق را بگیرد چون نزدیکترین مردم باشد به او و او را به جاي خود بدارد حضرت فرمودند که
او به امامت ایشان نماز را تمام میکند پس مینشیند از جهت مامومین تا فارغ شوند از تشهد، پس ایما میکند بدست خود از دست
راست و دست چپ و ایما اشاره است به آن که شما سلام دهید یا اشاره است به آن که نماز شما تمام شده است تا ایشان سلام
دهند و امام مسبوق برخیزد و یک رکعتی که مانده است منفرد اتمام کند. اما سؤال اوّل و جواب آن حضرت که اذان و اقامه
میگوید با آن که هنوز صفوف متفرق نشده باشند محمول است بر استحباب، و احادیث معتبره که وارد شده است که اگر صفوف
متفرق نشده باشد اکتفا به اذان ایشان میتواند کرد بر عدم تاکّد استحباب و گذشت در باب اذان. و اما سؤال دویم ظاهرش آنست
که سؤال عمار باشد خصوصا بر نسخه ص: 453 معلوم امام بر نسخه مجهول نیز اظهر آنست که از عمار
باشد و لیکن شیخان در صحیح علی الظّاهر از معاویۀ بن عمار قریب باین عبارت را روایت کردهاند با اختلاف قلیلی در لفظ و علی
اي حال صحیح است و معمول به و دلالت میکند بر جواز امامت مسبوق اگر چه اولی آنست که اگر امام را مانعی بهم رسد نایب
نکند مگر کسی را که ادراك اقامت آن نماز کرده باشد، و مکروه است که نایب سازد مسبوق را چنانکه در صحیح از سلیمان ابن
خالد از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه وارد است که فرمودند که نایب نکند کسی را که مسبوق باشد به یک رکعت. و
در قوي از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که سزاوار نیست که مقدم دارند مگر کسی را که ادراك اقامت
صفحه 200 از 259
کرده باشد و خواهد آمد نیز. (و روي محمّد بن سهل عن ابیه قال سألت الرّضا صلوات اللَّه علیه عمّن رکع مع امام قوم یقتدي به ثمّ
رفع رأسه قبل الامام قال یعید رکوعه معه) و در حسن منقول است از سهل بن الیسع ثقه که گفت سؤال کردم از حضرت امام رضا
صلوات اللَّه علیه از کسی که برکوع رود با امام قومی که اقتدا به او توان کرد به آن که شیعه عادل باشد پس سر بردارد پیش از امام
حضرت فرمودند که مرتبه دیگر برکوع میرود تا با امام سر بردارد و به همین مضمونست صحیحه علی بن یقطین از حضرت امام
موسی کاظم صلوات اللَّه علیه و حمل کردهاند هر دو خبر را بر صورت نسیان چون در موثق کالصحیح منقول است از غیاث که
گفت سؤال کردند از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از کسی که پیش از امام سر بردارد آیا برکوع میرود اگر امام سر
خود را دیر بردارد حضرت فرمودند که نه، و ممکن است که دو خبر اوّل را حمل بر استحباب کنیم ص:
454 و این خبر را بر نفی وجوب و علی اي حال دلالت میکنند بر آن که زیادتی رکوع سهوا در نماز جماعت سبب بطلان صلاة
نیست و هم چنین است اگر از روي نسیان پیش از امام برکوع رود سر بر میدارد و با امام برکوع میرود چنانکه در موثق کالصحیح
از ابن فضال منقولست که گفت نوشتم به خدمت حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه در شخصی که در عقب امام عادل باشد و
پیش از امام برکوع رود به گمان آن که امام برکوع رفته است پس چون دید که امام برکوع نرفته است سر برداشت و با امام برکوع
رفت آیا این تکرار رکوع نمازش را فاسد میکند حضرت نوشتند که نماز خود را تمام میکند و تکرار رکوع سبب فساد نمازش
نمیشود.
[جلو افتادن از امام جماعت]
(و سال الفضیل بن یسار ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن رجل صلّی مع امام یاتمّ به ثمّ رفع رأسه من السّجود قبل ان یرفع الامام رأسه
من السّجود قال فلیسجد) و در حسن کالصحیح و شیخ نیز در قوي کالصحیح بل فی الصحیح از فضیل و ربعی روایت کرده است که
گفتند سؤال کردیم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که نماز کند با امام عادل و سر از سجود بردارد پیش
از آن که امام سر از سجود بردارد حضرت فرمودند که باید که به سجود رود و در حدیث موثق نیز وارد است از حضرت امام علی
نقی صلوات اللَّه علیه به همین مضمون و عمل اصحاب بر این است. (و روي عن الحسین بن بشّار انّه سمع من یسال الرّضا صلوات
اللَّه علیه عن رجل صلّی إلی جانب رجل فقام عن یساره و هو لا یعلم کیف یصنع اذا علم و هو فی ال ّ ص لاة قال یحوّله إلی یمینه)
روایت کرده است کلینی در صحیح و شیخ در قوي از حسین ثقه پسر بشّار و در بعضی از نسخ یسار و هر دو یکیأند خلاف در نام
پدر اوست که گفت شنیدم که شخصی از ص: 455 حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه سؤال کرد یا میکرد
از شخصی که نماز کرد در جانب شخصی و از جانب چپ امام ایستاد و امام نمیدانست تا آن که دانست که به او اقتدا کرده است
چه کند و حال آن که در نماز است و سخن نمیتواند کرد حضرت فرمودند که او را میکشاند به جانب دست راست، و در
روایات وارد است از طرق عامه که حضرت سید المرسلین عبد اللَّه بن عباس را از پشت سر کشیدند به جانب دست راست چون عبد
اللَّه بر دست چپ آن حضرت ایستاده بود، و صحیحه محمد بن مسلم نیز گذشت که اگر مأموم یکی بوده باشد در دست راست او
میایستد و اگر زیاده از یکی بوده باشد، پشت سر میایستد و این بر سبیل استحبابست علی المشهور و روایات دیگر نیز وارد شده
است بر این مضمون و احوط آنست که ترك نکند این معنی را. (و قال امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه کنّ [کان] النّساء یصلّین مع
النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله فکنّ یؤمرن ان لا یرفعن رءوسهنّ قبل الرّجال لضیق الازر) صدوق بسند حسن کالصحیح از قداح روایت
کرده است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از پدرش صلوات اللَّه علیهما از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که زنان با
حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله نماز میکردند حضرت فرمودند که زنان پیشتر از مردان سر از سجده بر ندارند چون
چادرهاي زنان تنگ بود اگر ایشان پیشتر سر بر میداشتند مردان روي ایشان را میدیدند تا آن که جمعی بقصد دیدن ایشان در
صفحه 201 از 259
صف پیش از صف زنان میایستادند و جمعی به سبب تقوي پیشتر میایستادند که مبادا نظر ایشان بر روي زنان افتد تا آن که حق
سبحانه و تعالی این آیه را فرستاد که وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ یعنی بتحقیق که ما میدانیم نیّات جمعی
را که پیش میروند از روي تقوي و میدانیم نیّات فاسد جمعی را که پس ص: 456 میایستند پس حضرت
فرمودند که زنان اندکی صبر کنند که مردان سر بردارند بعد از آن زنان سر بردارند و عبارت علل لضیق أزرهنّ است احتمال
خلاف این معنی ندارد و عبارت فقیه احتمال این دارد که لنگهاي مردان تنگ بود و اگر زنان سر بر میداشتند پیشتر نظر ایشان به
عورت مردان میافتاد و چون اکثر زیر جامه پا نمیکنند در بلاد حاره و معنی اول اظهر است، و احتمال دارد که این حدیث دیگر
باشد چون فی الجمله اختلاف لفظی با آن حدیث دارد و لیکن اظهر اینست که این تغییرات از صدوق شده باشد و نقل بالمعنی
کرده باشد یا از نساخ شده باشد.
[زن براي زن امامت میکند]
(و سال هشام بن سالم ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن المرأة هل تؤمّ النّساء قال تؤمّهنّ فی النّافلۀ فامّا فی المکتوبۀ فلا و لا تتقدّمهنّ
و لکن تقوم وسطهنّ) و به اسانید صحیحه منقول است از هشام که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم
از زن که آیا امامت زنان میتواند کرد حضرت فرمودند که امامت زنان میتواند کرد یا میکند در نماز نافله و امّا در نماز واجب
امامت نمیکند و در نماز سنت که میکند پیشتر از زنان نمیایستند بلکه در میان ایشان میایستند و ظاهرا مراد از نافله نماز عیدین
است، و نماز استسقاء، و نمازي را که منفرد کرده باشند و اعاده کنند به جماعت چون خواهد آمد که نماز نافله را به جماعت کردن
بدعت عمر است و به همین مضمون منقول است در صحیحه سلیمان بن خالد و صحیحه حلبی از آن حضرت صلوات اللَّه علیه و
احادیث صحیحه و قویه وارد شده است بر جواز امامت زنان ممکن است که حمل کنند آنها را بر نافله یا نماز میّت و ممکن است
، که حمل کنند این اخبار را بر آن که اگر مردي باشد که امامت ایشان کند مکروه باشد که زن امامت کند. لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 457 (و روي زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال قلت له المرأة تؤمّ النّساء قال لا الّا علی المیّت اذا لم یکن احد اولی منها
تقوم وسطهنّ معهنّ فی الصّفّ فتکبّر و یکبّرن) و به اسانید صحیحه مرویست از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که
زراره گفت عرض نمودم به آن حضرت که زن امامت میکند زنان را حضرت فرمودند که نه مگر در نماز میّت هر گاه وارث میّت
زن باشد و مردي نباشد که اولی باشد از او در میان زنان میایستد در صف ایشان و اول او تکبیر میگوید و دیگر زنان تکبیر
میگوید و دیگر خواهد آمد. (و روي هشام بن سالم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال صلاة المرأة فی مخدعها افضل من
صلاتها فی بیتها و صلاتها فی بیتها افضل من صلاتها فی الدّار و الرّجل اذا امّ المرأة کانت خلفه عن یمینه سجودها مع رکبتیه) و به
اسانید صحیحه منقول است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که نماز زن در صندوق خانهاش بهتر است از
نماز او در یورت او چون مستورتر است، و نماز او در یورت او بهتر است از نماز او در میان خانه او چون مرد امامت یک زن کند
آن زن در عقب مرد میایستد از جانب راست مرد و آن مقدار عقب میایستد که سرش در حالت سجود محاذي زانوهاي مرد باشد
و احادیث بسیار گذشت در منع از محاذات مرد و زن و استحباب آن که در عقب مرد باشد. (و ساله الحلبیّ عن الرّجل یؤمّ النّساء
قال نعم و ان کان معهنّ غلمان فاقیموهم بین أیدیهنّ و ان کانوا عبیدا) و به اسانید صحیحه منقولست از حلبی که گفت سؤال کردم
از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از مردي که امامت زنان کند خوبست فرمودند که بلی و اگر با زنان پسرها لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 458 باشند ایشان را در صفی پیش از صف زنان باز دارید اگر چه پسرها بندگان باشند چون مرد مقدم است
بر زن و احادیث در این معنی گذشت.
صفحه 202 از 259
[امامت نمیکند حاضر مسافر را و امامت نمیکند مسافر حاضر را]
(و روي داود بن الحصین عنه انّه قال لا یؤمّ الحضريّ المسافر و لا یؤمّ المسافر الحضريّ فان ابتلی الرّجل بشیء من ذلک فامّ قوما
حاضرین فاذا اتمّ رکعتین سلّم ثمّ اخذ بید احدهم فقدّمه فامّهم فاذا صلّی المسافر خلف قوم حضور فلیتمّ صلاته رکعتین و یسلّم) و
مرویست در قوي از داود از آن حضرت صلوات اللَّه علیه و لیکن شیخ بدو سند صحیح روایت کرده است از بزنطی که از اهل
اجماع است از داود از ابو العباس فضل بن عبد الملک از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که آن حضرت فرمودند که
امامت نمیکند حاضر مسافر را و امامت نمیکند مسافر حاضر را یعنی با وجود مماثل به قرینه آن که فرموده است که اگر مبتلا شود
شخصی به آن که مماثل نباشد و مسافر امامت حاضران کند، پس چون دو رکعت تمام شود امام سلام میدهد و دست یکی از
حاضران را میگیرد و او را پیش باز میدارد و امامت ایشان میکند و مأمومان قصد میکنند در اثناي نماز که اقتدا باین امام
میکنند و چون مسافر در عقب حاضران نماز کند چون دو رکعت نماز کند سلام دهد و در تهذیب این زیادتی هست در دو
حدیث که اگر با ایشان نماز ظهر کند پس در دو رکعت اوّل اقتدا کند ظهر را و در دو رکعت آخر عصر را اقتدا کند. (و قد روي
انّه ان خاف علی نفسه من اجل من یصلّی معه صلّی الرّکعتین الاخیرتین و جعلهما تطوّعا) و در موثق از حلبی منقولست که او سؤال
کرد از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از مسافر هر گاه داخل شود با مقیمان در نماز ایشان نماز خود را دو رکعت بکند
و سلام دهد و دو رکعت آخر را نافله کند و ظاهر آنست که همین حدیث مراد صدوق باشد و ص: 459
نقل بالمعنی کرده باشد و ترجمه کلام او این است که بتحقیق که مرویست که اگر بر خود ترسد از جهت کسانی که با او نماز
میکنند چون سنیّان در سفر چهار رکعت را بهتر میدانند و اگر کسی در نماز جماعت ایشان اکتفا بدو رکعت کند علامت رفض
میدانند دو رکعت اول را بقصد واجب بفعل میآورد و دو رکعت دیگر را بقصد سنّت و بنا بر این مناسبت با نماز تقیّه خواهد
داشت نه در اینجا و ممکن است که حدیث دیگر باشد. (و قد روي انّه ان کان فی صلاة الظّهر جعل الاولیین فریضۀ و الاخیرتین نافلۀ
و ان کان فی صلاة العصر جعل الاولیین نافلۀ و الاخیرتین فریضۀ) و بتحقیق که مرویست بسند صحیح از ابن مسکان و احول از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه مسافر داخل شود در نماز حاضران پس اگر نماز ظهر باشد دو
رکعت اوّل را بقصد واجب بفعل آورد، و دو رکعت دوم را بقصد سنت و اگر در نماز عصر ایشان داخل شود دو رکعت اوّل را
بقصد نافله به جا آورد و دو رکعت آخر را بقصد نماز فریضۀ و شیخ رحمه اللَّه گفته است که وجهش آنست که بعد از نماز ظهر
نافله بد نیست و بعد از نماز عصر نافله مکروه است. (و قد روي انّه ان کان فی صلاة الظّهر جعل الاولیین الظّهر و الاخیرتین العصر) و
گذشت در حدیث فضل که اگر در نماز ظهر باشد دو رکعت اول را بقصد ظهر اقتدا کند و دو رکعت آخر را بقصد عصر و در این
صورت اقتدا کرده است عصر را بظهر و اگر خواهد اکتفا بدو رکعت خود میتواند کرد که سلام دهد و روانه شود. چنانکه در
صحیحه حماد بن عثمان و صحیحه ابو بصیر و حسنه کالصحیحه حلبی و قویه کالصحیحه عمر بن یزید وارد است از حضرت امام
ص: 460 جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که مسافر در عقب مقیم نماز نکند و اگر مبتلا شود به
آن بانکه مسافري نباشد که به او اقتدا کند پس دو رکعت خود را میکند و روانه میشود و این عبارت صحیحه ابو بصیر است و
باقی قریب باین است. (و هذه الاخبار لیست بمختلفۀ و المصلّی فیها بالخیار بأیّها اخذ جاز) صدوق میگوید که اگر چه بحسب ظاهر
اخبار مختلف است و لیکن بحسب واقع اختلاف ندارد و نماز گذارنده مختار است بهر یک از این اخبار که خواهد آمد عمل
میکند. (و روي عبد اللَّه بن المغیرة قال کان منصور بن حازم یقول اذا اتیت الامام و هو جالس قد صلّی رکعتین فکبّر ثمّ اجلس فاذا
قمت فکبّر) و در صحیح و حسن کالصحیح منقولست از عبد اللَّه که منصور همیشه میگفت که هر گاه به امام رسی و او دو رکعت
نماز کرده باشد تکبیر احرام بگو و بنشین پس چون برخیزي تکبیر احرام مرتبه دیگر بگو و این قول منصور است اگر چه ظاهر
صفحه 203 از 259
آنست که فضلاي اصحاب از پیش خود نمیگفتهاند تا ن ّ ص ی به ایشان نرسیده باشد و لیکن هر گاه معارض داشته باشد عمل به
معارض مسند میکنند و اگر چه ممکن است که حمل کنیم این کلام را بر کسی که بقصد ادراك فضیلت جماعت تکبیر بگوید و
بنشیند و چون امام سلام دهد او نیز سلام دهد در این صورت البته میگوید و جایز است که سلام ندهد و اکتفا به تکبیري که گفته
است بکند. چنانکه در موثق از عمار منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که
ادراك کند امام را در تشهد و اقتدا نکرده باشد به امام مگر یک شخص که در دست راست او باشد حضرت فرمودند لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 461 که امام پیش نمیرود و ماموم پس نمیآید و لیکن این ماموم که آخر داخل شده است مینشیند با امام
و چون امام سلام میدهد بر میخیزد و نماز اتمام میکند اگر چه اولی آنست که ننشیند و ایستاده باشد تا چون امام سلام دهد نماز
خود را اتمام کند چنانکه در موثق دیگر از عمار منقول است اگر چه ظاهرش آنست که در تشهد اول امام را دریافته باشد و بنا بر
این فرق خواهد بود در ادراك تشهد اول یا دویم و بعد از این خواهد آمد ادراك در سجود آخر.
[قراءة پشت سر اهل سنت]
(و قال ال ّ ص ادق صلوات اللَّه علیه یجزئک من القراءة اذا کنت معهم مثل حدیث النّفس) شیخ کالصحیح روایت کرده است از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که مجزیست ترا از قرائت هر گاه با سنیّان نماز تقیه کنی مانند خطور بال یعنی در نهایت
آهستگی و در حدیث صحیح از علی بن یقطین منقول است که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از
شخصی که در عقب سنیّان نماز کند و امام قرائت را بلند میخواند چه کند حضرت فرمودند که خود از جهت خود قرائت کن و
اگر نشنوي قرائت را باکی نیست. (و من صلّی خلف مخالف فقرأ السّجدة و لم یسجد فلیؤم برأسه) و کسی که در عقب سنّی نماز
کند و او سوره سجده را بخواند و به سجده نرود و ماموم در اثناي نماز بسر ایما میکند بقصد سجده و بعد از نماز احتیاطا سجده
صحیح به جا میآورد چنانکه اخبار معتبره وارد شده است و گذشت. (و اذا قال الامام سمع اللَّه لمن حمده قال الّذین خلفه الحمد
للّه رب العالمین و یخفضون اصواتهم) کلینی کالصحیح از جمیل روایت کرده است و ظاهر آنست که صدوق از کتاب جمیل
برداشته باشد و بنا بر این صحیح خواهد بود با آن که اصحاب حکم به صحت آن کردهاند که گفت سؤال کردم از لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 462 حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که ماموم در عقب امام هر گاه او بگوید سمع اللَّه لمن حمده
چه گوید حضرت فرمودند که میگوید الحمد للّه رب العالمین و آهسته میگوید یا از جهت تقیه یا از جهت آن که سنّت است که
مامومان همه اذکار را آهسته بگویند و امام بلند بگوید و جمعی چنین فهمیدهاند که ماموم سمع اللَّه لمن حمده را نگوید و این
دلالت مفهوم لقب است و ضعیف است به اجماع اصولیین و عمومات استحباب آن بحال خود است با اجماع. (و ان کان معهم قال
ربّنا لک الحمد) و اگر با سنیان نماز کند این عبارت را بگوید که ترجمهاش اینست که اي پروردگار ما تراست حمد و چون این
عبارت از حضرت سیّد المرسلین و ائمه طاهرین صلوات اللَّه علیهم بما نرسیده است علماي شیعه از جمله بدع عامه میدانند اگر تقیه
باشد میگوید و الا فلا و خلافست در بطلان نماز و ظاهرا باطل نباشد چون مطلق ذکر و دعا مطلوبست بلی اگر قصد مطلوبیت
خصوص این ذکر کند افترا بر معصوم بسته خواهد بود. (و قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله من صلّی بقوم فاختصّ نفسه بالدّعاء
دونهم فقد خانهم) روایت کرده است شیخ در قوي از آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که هر که امامت جمعی کند و خود
را مخصوص سازد به دعا و از جهۀ مأمومین دعا نکند چنانست که خیانت کرده است ایشان را چون فی الحقیقه به نیابت ایشان
مناجات میکند لهذا حق سبحانه و تعالی تعلیم خلایق فرموده است در سوره حمد در إیاك نعبد تا به آخر، و اولی آنست که هر
، دعایی که مفرد باشد بلفظ جمع بخواند و اقلا قصد مامومین بکند و بهتر آنست که قصد جمیع مؤمنین بکند. لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 463 (و روي ابو بصیر عن احدهما صلوات اللَّه علیهما قال لا تسمعنّ الامام دعاءك خلفه) و مرویست در موثق از ابو بصیر از
صفحه 204 از 259
احدهما صلوات اللَّه علیهما که فرمودند که مشنوان به امام دعایی را که کنی در عقب امام بلکه مطلق اذکار را چنانکه در صحیح از
ابو بصیر از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که سزاوار نظر به امام آنست که بشنواند به مامومین هر
چه خواند و گوید، و سزاوار نیست مامومین را که هیچ چیز به امام بشنوانند و غیر این از اخبار که گذشت. (و قد روي عن ابی بکر
بن ابی سمّاك قال صلّیت خلف ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه الفجر فلمّا فرغ من قرائته فی الثّانیۀ جهر بصوته نحوا ممّا کان یقرأ و
قال اللَّهمّ اغفر لنا و ارحمنا و عافنا و اعف عنّا فی الدّنیا و الآخرة) و بسند قوي منقولست از ابو بکر که گفت در عقب حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه نماز صبح را کردم پس چون از قرائت رکعت دویم فارغ شد به آواز بلند مانند قرائت که بلند خوانده
بودند این قنوت را خواندند، و ترجمهاش این است که خداوندا بیامرز گناهان ما را و رحم کن ما را و به عافیت دار ما را و عفو کن
از گناهان ما در دنیا به آن که قلم عفو بر نامه اعمال سیّئه ما کشی و در آخرت که مؤاخذه ننمایی ما را بر هیچ گناهی، و شیخ این
روایت را بسند صحیح روایت کرده است از ابو بکر که حضرت در قنوت وتر این عبارت را فرمودند و دعاهاي قنوت گذشت و
همین قنوت که گذشت با زیادتی انّک علی کل شیء قدیر.
[سزاوار امام آنست که بنشیند بعد از سلام تا جمعی که دیر رسیدهاند نماز خود را تمام کنند]
(و روي حفص بن البختريّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال ینبغی للإمام ان یجلس حتّی یتمّ من خلفه صلاتهم) و در صحیح
منقولست از حفص از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که ص: 464 سزاوار جهت
امام آنست که بنشیند به جاي خود بعد از سلام تا جمعی که دیر رسیدهاند نمازهاي خود را تمام کنند و به همین مضمونست حسنه
کالصحیح اسماعیل بن عبد الخالق و این حکم بر سبیل استحباب است چنانکه خواهد آمد. (و ینبغی للإمام ان یسمع من خلفه
التّشهّد و لا یسمعونه هم شیئا) همین عبارت حفص بن بختریست و صحیحه ابو بصیر است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه که فرمودند که سزاوار آنست که امام بشنواند تشهد را به مامومین و سزاوار آنست که مامومان هیچ چیز از آن چه میگویند به
امام نشنوانند.
[سزاوار است که بشنواند امام تشهد خود را به مامومین]
(یعنی الشّ هادتین و یسمعهم ایضا السّلام علینا و علی عباد اللَّه ال ّ ص الحین) ظاهرا عبارت صدوق است که مراد حضرت از تشهد
شهادتین است و میشنواند امام به مامومین این سلام را. و در حدیث صحیح از ابو بصیر منقولست که گفت در عقب امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه نماز کردم چون به آخر تشهد رسیدند آواز خود را بلند کردند تا مامومین همگی شنیدند من عرض نمودم
که هم چنین سزاوار است که بشنواند امام تشهد خود را به مامومین حضرت فرمودند بلی و آخر تشهد شامل سلام هست، و محتمل
است که مراد از اخر تشهد تشهد آخر باشد. و کالصحیح از حنان منقول است که در عقب آن حضرت صلوات اللَّه علیه نماز کردم
و حضرت استعاذه و بسم اللَّه را بلند خواندند. و در صحیحه علی بن جعفر و صحیحه علیّ بن یقطین منقول است که هر دو سؤال
کردند از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که آیا مردان را جایز است که تشهد و ذکر رکوع و سجود و قنوت را بلند
، بخوانند حضرت فرمودند که اگر خواهند بلند بخوانند و اگر خواهند آهسته بخوانند و محمولست بر منفرد. لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 465 (و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه افسد ابن مسعود علی النّاس صلاتهم بشیئین بقوله تبارك اسمک و تعالی جدّك و هذا
شیء قالته الجنّ بجهالۀ فحکی اللَّه تعالی عنها، و بقوله السّلام علینا و علی عباد اللَّه الصّالحین یعنی فی التّشهّد الاوّل و امّا فی التّشهّد
الثّانی بعد الشّ هادتین فلا باس به لأنّ المصلّی اذا تشهّد الشّهادتین فی التّشهّد الاخیر فقد فرغ من الصّلاة) و در صحیح منقول است از
صفحه 205 از 259
آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که عبد اللَّه بن مسعود نماز مردم را باطل کرد بدو چیزي که از راي خود گفته است یکی
آن که گفت بعد از رکوع بگویند این عبا ترا که بزرگوار است نام تو و بلند است بخت تو و این عبارت جدّ بمعنی بخت عبارتی
است که جنیّان از روي نادانی گفتند و حق سبحانه و تعالی گفته ایشان را از این حکایت کرده است که فرموده است وَ أَنَّهُ تَعالی
جَ دُّ رَبِّنا مَا اتَّخَ ذَ صاحِبَۀً وَ لا وَلَداً یعنی به درستی که خداوند بخت بلندي که پروردگار ماست زن و فرزند ندارد، و گمان کرد ابن
مسعود که چون حق سبحانه و تعالی عبارت ایشان را نقل فرموده است در مقام مدح ایشان البته این عبارت خوبست و ندانست که
مدح به اعتبار ایمان ایشان است به خدا و رسول، دویم نماز مردم را باطل کرده است به آن که السّلام علینا را در تشهد نماز داخل
کرده است، صدوق گفته است که مراد حضرت از تشهّد تشهد اوّل است که عبد اللَّه این سلام را در آن تشهد آورده است و
ندانست که این عبارت مفسد صلاتست، اما در تشهد دویم بعد از شهادتین باکی نیست که آن را بگویند زیرا که نماز گذارنده هر
گاه شهادتین را در تشهد آخر میخواند از نماز بیرون میآید و از عبارت صدوق ظاهر میشود که صلوات بر نبی و آل او را جزو
تشهد نمیداند و هم چنین سلام را واجب نمیداند. ص: 466 و در صحیح از حلبی منقول است که حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر چه ذکر خدا باشد یا ذکر رسول او باشد مانند صلوات بر آن حضرت آن از نماز
است و سبب کمال نماز و اگر السّلام علینا و علی عباد اللَّه الصّالحین را گفتی از نماز بیرون میآیی و در حدیث موثق و قوي از ابو
بصیر و در حدیث قوي از ابو کهمش از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که السّلام علینا سبب خروج است از نماز و ظاهر
این اخبار آنست که قصد خروج در سلام در کار نباشد، و از این جهت است که بعضی دغدغه کردهاند که در قنوت در کلمات
فرج و سلام علی المرسلین بگویند چون سلام کلام آدمیان است و در نماز کلام آدمیان نمیباید که باشد، و در بعضی از نسخ فقیه
تبارك اسم ربّک است و ظاهرا از سهو نساخ است چون در کتب دیگر صدوق و در تهذیب به نحویست که سابقا مذکور شد. (و
سال علیّ بن جعفر اخاه موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما عن الرّجل یکون خلف امام فیطوّل فی التّشهّد فیاخذه البول او یخاف
علی شیء ان یفوت او یعرض له وجع کیف یصنع قال یسلّم و ینصرف و یدع الامام) و به اسانید صحیحه منقول است که علی سؤال
کرد از برادرش حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که در عقب امامی بوده باشد و امام طول دهد تشهد را و او
را بول آید و یا خوف داشته باشد که چیزي از او فوت شود یا عارض شود او را دردي چه کند حضرت فرمودند که سلام میدهد و
از نماز فارغ میشود و امام را بحال خود میگذارد احادیث مطلق نیز وارد شده است و بعضی از آن گذشت. (و علی الامام ان لا
یقوم من مصلّاه حتّی یتمّ من خلفه ال ّ ص لاة فان قام فلا شیء علیه) و بر امام جماعت لازم است که از محل نماز خود لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 467 برنخیزد تا مأمومانی که دیر رسیدهاند نماز خود را تمام کنند پس اگر امام صبر نکند و برخیزد بر او
چیزي نیست از گناه خصوصا هر گاه نداند که مسبوقی هست، و اگر داند که مسبوق هست احوط آنست که برنخیزد. چنانکه در
حسن کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که هر گاه امامت جمعی کند بر او لازم است که بعد از
سلام بنشیند و از آن موضع بیرون نرود تا مسبوقان نماز خود را تمام کند و این نشستن بر هر امامی واجب است هر گاه داند که
مسبوق هست و اگر داند که مسبوق نیست هر جا که خواهد برود. و در حسن کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول
است که فرمودند که سزاوار نیست که امام برخیزد بعد از نماز تا آن که مسبوقان نماز خود را تمام کنند. و در حسن از آن حضرت
صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که چون امامت جمعی کنی بعد از سلام اندکی بنشین، و در موثق عمّار وارد است که جایز
است که برخیزد پیش از تمام نماز مسبوقین و از این سبب اکثر علما قایل شدهاند به استحباب صبر و اللَّه تعالی یعلم. (و قال ابی
رضی اللَّه عنه فی رسالته إلیّ ان خرجت منک ریح او غیرها ممّا ینقض الوضوء او ذکرت انّک علی غیر وضوء فسلّم فی أيّ حال
کنت فی ال ّ ص لاة و قدّم رجلا یصلّی بالقوم بقیّۀ صلاتهم و توضّأ و اعد صلاتک) و پدرم که حق سبحانه و تعالی از او راضی و
خشنود باد نوشت در رسالهاي که بسوي من فرستاده بود که اگر بادي یا غیر آن از احداث از تو صادر شود در اثناي نماز یا به
صفحه 206 از 259
خاطرت رسد که وضو نداري پس سلام ده در هر حالی که باشی در نماز و شخصی از مامومان که اهلیت امامت لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 468 داشته باشند پیش بازدار که پیشنمازي مردمان کند در بقیه نماز ایشان که مانده است و نماز را اعاده کن و احادیث
صحیحه بر این مضمون وارد شده است.
[هر امامی که امامت کند در نمازي و به خاطرش رسد که جنب بوده]
(و قال امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه ما کان من امام تقدّم فی ال ّ ص لاة و هو جنب ناسیا او احدث حدثا او رعف رعافا او ازّا فی بطنه
فلیجعل ثوبه علی انفه ثمّ لینصرف و لیأخذ بید رجل فلیصلّ مکانه ثمّ لیتوضّأ و لیتمّ ما سبقه به من ال ّ ص لاة و إن کان جنبا فلیغتسل و
لیصلّ ال ّ ص لاة کلّها) و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر امامی که امامت کند در نمازي و به خاطرش
رسد که جنب بوده است و از روي نسیان نماز کرده باشد یا به خاطرش رسد که بیوضو بوده است یا حدثی از او صادر شود در
نماز یا خون از دماغش بیاید یا بهم رسد قرقري در شمکش که ضبط آن نتواند کرد، و در بعضی از نسخ اذي واقع شده است یعنی
بیابد نفخی یا مثل آن از موذیات و محتمل است که بفعل ماضی خوانده شود تا عطف احسن باشد یعنی آزاري یابد پس جامهاش را
بر بینی گیرد و چنین مفهوم شود که خون از بینی او میآید و دست از نماز بدارد و دست شخصی را بگیرد و به جاي خود باز دارد
که امامت مامومین کند و خود وضوء بسازد و نمازش را تمام کند یعنی هر گاه سبب استدبار و فعل کثیر نشود یا آن که نماز را از
سر گیرد با استدبار و فعل کثیر، و اگر جنب بوده باشد غسل و نماز را از سر گیرد و اگر فراموش کرده باشد و بیوضو نماز کرده
باشد در آن صورت نیز نماز را از سر میگیرد چنانکه اخبار بسیار بر این مضمون وارد شده است. (و روي معاویۀ بن میسرة عن
ال ّ ص ادق صلوات اللَّه علیه انّه قال لا ینبغی للإمام اذا احدث ان یقدّم الّا من ادرك الاقامۀ) و کالصحیح منقولست که آن حضرت
صلوات اللَّه علیه فرمودند که سزاوار نیست امام را هر گاه ص: 469 محدث شود که مقدم دارد مگر کسی را
که ادراك کرده باشد اقامت امام را و ظاهر لفظ لا ینبغی کراهت است چنانکه سابقا گذشت در ضمن اخبار که جایز است مسبوق
را مقدم دارد. (فان قدّم مسبوقا برکعۀ فانّ عبد اللَّه بن سنان روي عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا اتمّ صلاته بهم [صلاة القوم خ] فلیؤم
إلیهم یمینا و شمالا فلینصرفوا ثمّ لیکمل هو ما فاته من صلاته) پس اگر مقدم دارد شخصی را که بعد از یک رکعت امام ملحق شده
باشد پس به درستی که در حدیث صحیح منقولست که حضرت صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که در این صورت که هر گاه
نماز مامومان تمام شود پس ایما میکند به ایشان از دست راست و چپ بدست راست و چپ یا بسر که نماز شما تمام شده است
شما سلام بدهید پس چون سلام بدهند امام بر خیزد و نماز خود را تمام کند، و امثال این خبر دلالت بر حکم مسبوق میکند که
چنین است، دلالت نمیکند بر آن که جایز بوده باشد که عمدا مسبوق را به جاي خود باز دارد و ممکن است که نداند که مسبوق
است و به جاي خود باز دارد و لیکن ظاهر آنست که اگر مشروع نمیبود و سبب بطلان نماز میشد حضرات ائمه معصومین صلوات
اللَّه علیهم این احکام را نمیفرمودند بلکه میفرمودند که باطل است. (و روي جمیل بن درّاج عنه صلوات اللَّه علیه فی رجل امّ قوما
علی غیر وضوء فانصرف و قدّم رجلا و لم یدر المقدّم ما صلّی الامام قبله قال یذکّره من خلفه) و در صحیح منقول است از جمیل که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند در شخصی که امامت جمعی کند و به خاطرش رسد که وضو نداشته است و
مسبوقی را مقدم دارد که او نداند که امام چند رکعت کرده بوده است تا اشاره به ایشان کند حضرت فرمودند که مامومان. لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 470 به او اعلام میکنند به اشاره مثلا او اشاره میکند به حرکت دست که چند رکعت کردهاید یا تسبیح
میگوید که سبحان اللَّه سبحان اللَّه سبحان اللَّه و بر تسبیح اول وقف میکند و معنی آن این است که یک رکعت است یا دو رکعت
مامومان اگر یک رکعت کردهاند یک سبحان اللَّه را میگویند و اگر دو رکعت کردهاند دو تسبیح میگویند و علی هذا القیاس.
صفحه 207 از 259
[اگر عذر براي امام جماعت پیش آید]
(و قال زرارة لأبی جعفر صلوات اللَّه علیه رجل دخل مع قوم فی صلاتهم و هو لا ینویها صلاة و احدث امامهم فاخذ بید ذلک الرّجل
فقدّمه فصلّی بهم أ تجزیهم صلاتهم بصلوته و هو لا ینویها صلاة قال لا ینبغی للرّجل أن یدخل مع قوم فی صلاتهم و هو لا ینویها
صلاة بل ینبغی له ان ینویها و ان کان قد صلّی فانّ له صلاة اخري و الّا فلا یدخلنّ معهم و قد یجزي عن القوم صلاتهم و ان لم ینوها)
و به اسانید صحیحه و حسنه کالصحیحه منقولست از زراره که گفت عرض نمودم به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که
شخصی داخل شد با قومی از شیعه یا سنّی از روي تقیه یا اعم از او در نماز ایشان و قصد نماز کردن نداشت و از امام ایشان حدثی
صادر شد پس دست این داخل را گرفت و مقدم داشت و امامت ایشان کرد آیا نماز این جماعت صحیح است با آن که امام ایشان
قصد نماز نداشته است و نماز بینیت صحیح نیست حضرت فرمودند که سزاوار نیست کسی را که داخل شود با قومی در نماز
ایشان و حال آن که قصد نماز نداشته باشد بلکه سزاوار آنست که قصد نماز کند اگر چه پیشتر نماز کرده باشد به درستی که در
نامه عمل او نمازي دیگر مینویسند، و اگر قصد نماز نداشته باشد البته با ایشان داخل نشود و نماز آن جماعت صحیح و مجزیست
اگر چه نماز امام ایشان باطل است به اعتبار عدم نیت، پس ظاهر شد که لازم نیست که بحسب واقع ص:
471 نماز امام صحیح باشد تا نماز مامومان صحیح باشد و همین بس است که علم ببطلان نماز امام نداشته باشند و ظاهر شد که
سنت است اعاده نماز اگر چه پیشتر نماز کرده باشد خواه منفرد نماز کرده باشد یا به جماعت و ظاهر شد که کراهت یا حرمت واقع
ساختن صورت نماز هر چند با سنی باشد مگر آن که خوف داشته باشد که اگر برود که وضو بسازد به او ضروري برسد که در این
صورت تکبیر احرام نمیگوید و پیشانی را بر مهر نمیگذارد. (و سال علیّ بن جعفر اخاه موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما عن
امام احدث فانصرف و لم یقدّم احدا ما حال القوم قال لا صلاة لهم الّا بإمام فلیقدّم بعضهم بعضهم فلیتمّ بهم ما بقی منها و قد تمّت
صلاتهم) و به اسانید صحیحه منقول است از علی که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از
امامی که در نماز بادي از او جدا شود و ترك نماز کند و کسی از مامومین را پیش باز ندارد مامومان چه کنند حضرت فرمودند که
نماز جماعت بی امام متحقق نمیشود یا نماز ایشان بدون جماعت کامل نیست بلکه مامومان شخصی از ایشان را مقدم میدارند تا
بقیه امام را با او تمام کنند و نماز ایشان در این صورت تمام است هر چند بدو امام اقتدا کرده باشند، و از مجموع این اخبار ظاهر
میشود که اگر امام شخصی را مقدم دارد که مامومان حال او را ندانند در اثناي نماز اقتدا به او میتوانند کرد بنا بر اعتماد به امام یا
بنا بر آن که اصل در مؤمنان عدالت است یا عدم فسق تا فسق ظاهر شود چنانکه ظاهر کلام متقدّمین است و اللَّه تعالی یعلم. (و روي
الحلبیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه سئل عن رجل امّ قوما و صلّی بهم رکعۀ ثمّ مات قال یقدّمون رجلا اخر فیعتدّ بالرّکعۀ و
یطرحون المیّت خلفهم و یغتسل من مسّه) و به اسانید صحیحه ص: 472 منقول است از حلبی که گفت سؤال
کردند از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که امامت جمعی کند و یک رکعت نماز بکند و بعد از آن بمیرد
حضرت فرمودند که مامومان دیگري را مقدم میدارند و بنا بر رکعت گذاشته تمام میکنند نماز را و میّت را در عقب خود
میاندازند که خاطرها مشغول او نشود و هر که دست به بدن او رسانیده باشد بعد از سرد شدن غسل مسّ میت میکند یا پیش از
سرد شدن از روي استحباب چنانکه گذشت. (و من صلّی بقوم و هو جنب او علی غیر وضوء فعلیه الاعادة و لیس علیهم ان یعیدوا و
لیس علیه ان یعلمهم و لو کان ذلک علیه لهلک قال قلت کیف کان یصنع بمن قد خرج إلی خراسان و کیف کان یصنع بمن لا
یعرف قال هذا عنه موضوع) و هر که امامت جمعی کند و امام جنب باشد یا بی وضو نسیانا یا عمدا امامت کرده باشد بر امام واجب
است که اعاده کند نماز خود را در وقت و خارج وقت بر مامومان لازم نیست که اعاده کنند بر او واجب نیست که اعلام کند
مامومان را که من بیطهارت نماز کردهام، و اگر بر او لازم میبود هلاك میشد، راوي از روي تائید سخن حضرت گفت عرض
صفحه 208 از 259
نمودم که اگر لازم میبود اعلام چه میکرد با جمعی که به شهرهاي دور رفته بودند مثل خراسان نظر به کوفه یا مدینه و چه
میکرد با جمعی که ایشان را نمیشناخت حضرت باز فرمودند که اعلام بر او نیست و حق سبحانه و تعالی از او وضع کرده است
این را، و این عبارت اظهر آنست که کلام حلبی باشد به قرینه قال قلت و ممکن است که حدیث صحیح زراره باشد که صدوق نقل
بالمعنی کرده باشد و بر این مضمون اخبار صحیحه و موثقه کالصحیحه وارد شده است از زراره و محمد بن مسلم و ابن بکیر و ابن
ابی یعفور از حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما و مضمون همه اینست که اگر امام لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 473 جنب یابی وضو نماز کرده باشد او اعاده نماز میکند و مامومان اعاده نمیکنند. و در صحیحه ابن وهب
منقولست که گفت به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که آیا امام ضامن است نماز واجب مامون را به
درستی که سنیان میگویند ضامن است حضرت فرمودند که ضامن نیست چه چیز را ضامن است مگر آن که با جنابت یابی وضوء
نماز کرده باشد و حمل کردهاند این خبر را بر آن که در واقع لازم نیست که امام عادل بوده باشد پس اگر بحسب ظاهر عادل باشد
و در واقع فاسق بوده باشد نماز امام و مامومان هر دو صحیح است امام اگر امام جنب یا بیوضو بوده باشد نماز مامومین صحیح
است و نماز امام باطل است یا حمل میکنند بر استحباب اعاده در این صورت چنانکه خبري دیگر وارد شده است بر آن و حمل بر
تقیه اظهر است و اللَّه تعالی یعلم.
[تأخیر از جماعت]
(و روي الحلبیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا فاتک شیء مع الامام فاجعل اوّل صلاتک ما استقبلت منها و لا تجعل
اوّل صلاتک اخرها) و به اسانید صحیحه منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه بعد از
دخول در نماز ملحق شوي و امام یک رکعت نماز یا پیشتر کرده باشد پس آن چه را درمییابی اوّل نماز تست و مگردان اول
نمازت را آخر نماز یعنی اگر در رکعت سیّم ملحق شوي به امام دو رکعت آخر امام دو رکعت اول تست و قرائتی که امام در
رکعت اوّل کرده است به جاي قرائت تست، و کافی است که تسبیح بخوانی یا الحمد تنها بخوانی که اگر حمد و سوره بخوانی آخر
نماز را اول نماز کرده چنانکه عامه میکنند. و در صحیح از عبد الرحمن منقول است که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که دریابد دو رکعت آخر نماز را قرائت را چه کند حضرت فرمودند که قرائت کن در این دو
رکعت که این دو ص: 474 رکعت اول نماز تست و اول نماز را آخر نماز مکن یعنی به آن که الحمد و
سوره بخوانی چنانکه به تصریح خواهد آمد یا آن که با سنّی نماز کند حمد و سوره را بخواند چنانکه ظاهر صحیحه ابن وهب و
موثق طلحه است و اگر در این صورت قرائت را در این دو رکعت نتواند کرد سنّت است که در دو رکعت آخر خود الحمد را
بخواند چنانکه در حسنه کالصحیحه محمد بن عذافر است. (و من اجلسه الامام فی موضع یجب ان یقوم فیه تجافی و أقعی اقعاء و لم
یجلس متمکّنا) و کسی که با امام نماز کند و مسبوق باشد و امام او را بنشاند در موضعی که لازمست که بایستد مثل آن که رکعت
دویم امام بوده باشد و رکعت اول او فراخ بنشیند بر سر پا و درست ننشیند تا ظاهر باشد که رکعت اول اوست، و این عبارت
مضمون حدیث صحیح عبد الرحمن بن حجّاج است که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی
که در رکعت دویم امام ملحق شود به امام وقتی که امام در تشهد بنشیند او چه کند حضرت فرمودند که تجافی کند و درست
ننشیند یعنی بر سر پا بنشیند پس چون به رکعت سیم امام برسد که رکعت دویم اوست و امام برخیزد او بنشیند و تشهد را بخواند و
برخیزد و ملحق شود به امام و در صورتی که در رکعت دویم و چهارم خود بر سر پا نشیند اولی آنست که از جهت متابعت امام
تشهد را بخواند و هم چنین قنوت را میخواند چنانکه در اخبار معتبره وارد شده است. (و روي عبید بن زرارة عن ابی عبد اللَّه
صلوات اللَّه علیه فی رجل دخل مع الامام فی ال ّ ص لاة و قد سبقه برکعۀ فلمّا فرغ الامام خرج مع النّاس ثمّ ذکر انّه فاتته رکعۀ قال یعید
صفحه 209 از 259
، رکعۀ واحدة) و کالصحیح و در صحیح از عبید منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه در لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 475 شخصی که داخل شود در نماز با امام و امام پیش از او یک رکعت نماز کرده باشد پس چون امام از نماز فارغ شود او نیز
برخیزد و با مردم روانه شود پس به خاطرش رسد که یک رکعت کرده است حضرت فرمودند که یک رکعت دیگر را میکند، و بر
این مضمون احادیث صحیحه گذشت و همه را حمل کردهاند بر آن که استدبار و فعل کثیري که در طرف نگویند او را که نماز
گذارنده است صادر نشده باشد بنا بر حدیث حسن کالصحیح حسین که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه که گاه هست که ملحق میشوم به امامی که پیشتر یک رکعت نماز کرده است و چون او سلام داد فراموش کردم و سلام
دادم به توّهم آن که نمازم تمام شده است و نشستم به تعقیب و ذکر الهی تا آفتاب طالع شد و چون برخاستم به خاطرم رسید که
یک رکعت کرده بودم حضرت فرمودند که اگر در همان جا به خاطرت رسد رکعت دیگر را بکن و اگر از آنجا به جایی دیگر
رفته باشی نماز را اعاده کن و احادیث دیگر گذشت.
[امام جماعت بدون شرائط]
(و فی کتاب زیاد بن مروان القندي و فی نوادر محمّد بن ابی عمیر انّ الصّادق صلوات اللَّه علیه قال فی رجل صلّی بقوم من حین
خرجوا من خراسان حتّی قدموا مکّۀ فاذا هو یهودي او نصرانی قال لیس علیهم اعادة) و در کتاب زیاد ابن قنادي در موثق و در کتاب
نوادر محمد بن ابی عمیر در صحیح مذکور است که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که در شخصی که امامت جمعی کرد از
زمانی که از خراسان بیرون آمد تا وقتی که به مکه رسیدند بعد از آن ظاهر شد که آن پیشنماز یهودي یا نصرانی بوده است حضرت
فرمودند که بر ایشان نیست که نماز را اعاده کنند، و ظاهرا این حدیث غیر حدیثی است که کلینی و شیخ روایت کرده است در
حسن کالصحیح از ابن ابی عمیر از بعضی از اصحاب او از آن حضرت صلوات اللَّه علیه ص: 476 در قومی
که بیرون آمدند از خراسان یا اصفهان و همدان و امثال آن و مردي امامت ایشان میکرد پس چون به کوفه رسیدند دانستند که
یهودیست حضرت فرمودند که آن جماعت اعاده نمیکنند نمازهایی که با او کردهاند و محتمل است که عبارت صدوق عبارت
کتاب زیاد باشد و نظر بکتاب نوادر نقل بالمعنی باشد چون اختلافی هست بحسب لفظ و اللَّه تعالی یعلم. (و سمعت جماعۀ من
مشایخنا یقولون انّه لیس علیهم اعادة شیء ممّا جهر فیه و علیهم اعادة ما صلّی بهم ممّا لم یجهر فیه و الحدیث المفسّر یحکم علی
المجمل) و در بعضی از نسخ یحمل علیه المجمل است و صدوق میگوید که از جمعی از استادان خود شنیدهام در مسأله نماز در
عقب کافر که اعاده نمیکنند نماز جهریه را و اعاده میکنند نماز اخفاتیه را و حدیثی که مفصّل است حکم میکند بر حدیث
مجمل پس عدم اعاده را حمل میکنیم بر جهریه یا حدیث مفصّل را میباید که مجمل را بر او حمل کنند بهمان معنی و چون
مشایخ صدوق ارباب نصوصند قول ایشان بمنزله حدیث است و صدوق اعتماد بر قول ایشان کرده است و به تفضیل قایل شده است
و ظاهرا حدیث صدوق نیز از ابن ابی عمیر از بعضی از اصحاب بوده باشد و چون مرا سیل ابن ابی عمیر در حکم مسانید است
صدوق بعضی را ذکر نکرده است و ممکن است از نساخ افتاده باشد چون ابن ابی عمیر به خدمت حضرت صادق نرسیده است و
نقل نکردهاند ملاقات او آن حضرت را.
[زنی که امامت زنان کند چه مقدار بلند بخواند]
(و سال علیّ بن جعفر اخاه موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیه عن المرأة تؤمّ النّساء ما حدّ رفع صوتها بالتکبیر و القراءة فقال قدر ما
تسمع) و به اسانید صحیحه منقول است از علی که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از زنی
صفحه 210 از 259
که امامت زنان کند چه مقدار ص: 477 بلند بخواند تکبیرات و قرائت را حضرت فرمودند که آن مقدار که
شنیده شود یعنی خود بشنود یا مامومی بشنود و این حدیث با احادیث دیگر دلالت میکند بر آن که زن امامت زنان میتواند کرد و
محتمل است که حمل کند این حدیث را بر نماز جنازه و نافله چنانکه گذشت.
[شخصی که فراموش کند در عقب امام که تسبیح رکوع یا سجود را بگوید]
(و روي عمّار السّاباطیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال سألته عن الرّجل ینسی و هو خلف الامام ان یسبّح فی السّجود او فی
الرّکوع او ینسی ان یقول بین السّجدتین شیئا قال لیس علیه شیء) و در موثق از عمّار ساباطی که از قریههاي مداین است منقول است
که از حضرت امام صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که فراموش کند در عقب امام که تسبیح رکوع یا سجود را
بگوید یا فراموش کند دعاي میان دو سجده را حضرت فرمودند که بر او چیزي نیست یعنی نمازش صحیح است و گناه کار نیست
یا تلافی و سجده سهو بر او نیست، و مؤید این است صحیحه علیّ بن یقطین که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم
صلوات اللَّه علیه از شخصی که فراموش کند تسبیح رکوع و سجود را حضرت فرمودند که باکی نیست و اخبار دیگر گذشت. (و
قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه لرجل أيّ شیء یقول هؤلاء فی الرّجل اذا فاتته مع الامام رکعتان قلت یقولون یقرأ فی الرّکعتین بالحمد
و سورة فقال هذا یقلب صلاته فیجعل أوّلها اخرها قلت فکیف یصنع قال یقرأ فاتحۀ الکتاب فی کلّ رکعۀ) و کالصحیح منقولست از
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که آن حضرت به شخصی فرمودند که این سنیّان چه میگویند در شخصی که فوت شود
از او دو رکعت اول با امام آن مرد گفت که میگویند که در دو رکعت اخر حمد و سوره را ص: 478
میخواند حضرت فرمودند این چنین شخص آخر نماز را اول میکند و این مذهب ابو حنیفه است و جمعی از سنیان عرض نمودم
که پس چه کند حضرت فرمودند که در هر رکعتی فاتحه میخواند بدون سوره و اخبار دیگر گذشت. (و سال عمّار السّاباطیّ ابا
عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن رجل سها خلف الامام بعد ما افتتح ال ّ ص لاة فلم یقل شیئا و لم یکبّر و لم یسبّح و لم یتشهّد حتّی یسلّم
فقال قد جازت صلاته و لیس علیه شیء اذا سها خلف الامام و لا سجدتا السّهو لأنّ الامام ضامن لصلاة من خلفه) و در موثق از عمّار
منقول است که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که سهو کند در عقب امام بعد از آن که
شروع کند و تکبیر احرام را بگوید و بعد از آن هیچ چیز نخواند و تکبیر و تسبیح و تشهد را نخواند تا سلام دهد حضرت فرمودند
که نماز او صحیح است و بر او چیزي نیست از تلافی و گناه هر گاه اقتدا به امام کرده باشد و دو سجده سهو نیز بر او نیست زیرا که
امام ضامنست نماز مامومان را یعنی هر گاه نماز امام صحیح است خواندن اذکار امام قایم مقام اذکار ایشان است در صورت نسیان
و این یک فایده است از فواید نماز جماعت. (و روي محمّد بن سهل عن الرّضا صلوات اللَّه علیه انّه قال الامام یحمل اوهام من خلفه
الّا تکبیرة الافتتاح) و در حسن کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که سهوهاي مامومان را امام بر
میدارد مگر تکبیر احرام را که رکن است و بترك آن عمدا و سهوا نماز باطل میشود و باقی اذکار را اگر ماموم سهو کند ذکر
امام به جاي ذکر اوست چنانکه در حدیث عمار گذشت و هم چنین ضامن قرائت ماموم است در جائی که بر ماموم قرائت باشد
خواه بر سبیل وجوب یا استحباب چنانکه گذشت. ص: 479 (و الّذي رواه ابو بصیر عن الصّادق صلوات اللَّه
علیه حین قال له: أ یضمن الامام ال ّ ص لاة فقال لا لیس بضامن. لیس بخلاف خبر عمّار و خبر الرّضا صلوات اللَّه علیه لأنّ الامام ضامن
لصلاة من صلّی خلفه متی سها عن شیء منها غیر تکبیرة الافتتاح و لیس بضامن لما یترکه المأموم متعمّدا، و وجه اخر و هو انّه لیس
علی الامام ضمان لإتمام الصّلاة بالقوم فربما حدث به حدث قبل ان یتمّها او یذکر انّه علی غیر طهر) و اما آن خبري که آن را روایت
کرده است ابو بصیر که لیث مرادیست که ابن مسکان از او روایت کرده است چنانکه در تهذیب است و بنا بر این حدیث صحیح
است از آن حضرت صلوات اللَّه علیه ابو بصیر گفت عرض نمودم به آن حضرت که آیا امام ضامن نماز ماموم هست حضرت
صفحه 211 از 259
فرمودند که نه ضامن نیست این خبر مخالفت ندارد با حدیث عمّار، و حدیث امام رضا صلوات اللَّه علیه به آن که هر جائی ضمان
معنی دیگر دارد زیرا که جائی که وارد است که امام ضامن است مراد سهو ماموم غیر تکبیر احرامست چنانکه گذشت و اینجا که
دارد زیرا که جائی که وارد شده است که ضامن نیست مراد آنست که ضامن نیست چیزي را که ماموم عمدا ترك نماید از آن چه
بر او واجبست و جائی دیگر وارد شده است که امام ضامن نیست یعنی در عهده امام نیست که نمازش را تمام کند بسا باشد که
حدثی از او صادر شود یا به خاطرش رسد که جنب است یا بی وضو. (و تصدیق ذلک ما رواه جمیل بن درّاج عن احدهما صلوات
اللَّه علیهما قال سألته عن رجل صلّی بقوم رکعتین ثمّ اخبرهم انّه لیس علی وضوء قال یتمّ القوم صلاتهم فانّه لیس علی الامام ضمان
جلّ حجج اللَّه صلوات اللَّه علیهم عن ان یکون اخبارهم مختلفۀ الّا لاختلاف الاحوال) و مصدق این قول صحیح است که روایت
کرده است آن را جمیل از ص: 480 زراره از حضرت امام محمد باقر یا حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیهما که گفت از آن حضرت سؤال کردم از شخصی که پیش نمازي جمعی کند دو رکعت را پس به ایشان بگوید که من
وضو ندارم حضرت فرمودند که آن جمع نماز خود را تمام میکنند به درستی که بر امام ضمانی نیست یعنی در عهده او نیست که
حدث از او صادر نشود یا فراموش نکند چون، باختیار او نیست. صدوق میگوید که حجتهاي الهی بر خلایق که ائمه معصومینند از
آن اعظم و اجلّند که اخبار ایشان مختلف باشد مگر از جهت اختلاف احوال و در این مادّه چنین است که در هر جا ضمان را به
نحوي سؤال کردند، و بهمان عنوان جواب دادند به یک عنوان سؤال نکردند تا لازم آید اختلاف جواب تا عامه گویند بر ما که
ائمه شما مجتهد بودهاند. و اختلاف جواب از جهت اختلاف اجتهاد است حاشا که ظن در علوم ایشان راه یابد بلکه ایشان عالمند
بجمیع آن چه خلایق بان احتیاج دارند بلکه بجمیع علوم علم یقینی دارند دست بدست تا حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیهم
از جناب اقدس الهی تعالی شانه، و وجهی دیگر وارد شده است که ضامن قرائت است چنانکه در اول باب گذشت. (و قال ابو
المغراء حمید بن المثنّی کنت عند ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فساله حفص الکلبیّ فقال اکون خلف الامام و هو یجهر بالقراءة
فادعوا و اتعوّذ قال نعم فادع) و در موثق کالصحیح منقول است از ابو المغراء بفتح میم و سکون غین معجمه که من نزد حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه بودم که از آن حضرت سؤال کرد حفص بن عبد الرحمن که از قبیله بنو کلب است و عرض نمود که
، گاه هست در عقب امامم او قرائت را بلند میخواند اگر به آیه رحمت رسد طلب آن کنم بانکه بگویم اللَّهمّ لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 481 ارزقنا و چون آیه عذاب را بخواند پناه به خدا برم از شر آن که بگوید اعوذ باللَّه منه حضرت فرمودند که بلی دعا کن و
طلب رحمت کن و استعاذه از عذاب، و استعاذه نیز دعاست و مؤیّد این خبر است حدیث حسن کالصحیح حلبی که گفت از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که با امام باشد و بگذارد به سؤال رحمتی یا به آیه که نام بهشت
یا دوزخ در آن باشد حضرت فرمودند که باکی نیست که سؤال رحمت کند نزد آیه رحمت و پناه به خداوند برد نزد آیه عذاب و
از حق سبحانه و تعالی سؤال کند بهشت را، و در موثق کالصحیح از آن حضرت منقولست که فرمودند که سزاوار آنست که چون
قاري قرآن به آیه سؤال رحمت رسد یا تخویف در آن حالت از حق سبحانه و تعالی طلب کند هر چه را امیدوار است و پناه حق
سبحانه و تعالی برد از آتش و عذاب الهی. (و روي الحسین بن عبد اللَّه الارّجانی عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال من صلّی فی مسجده
ثمّ اتی مسجدا من مساجدهم فصلّی معهم خرج بحسناتهم) و کالصحیح منقولست از حسین ارّجانی که شهریست از شهرهاي فارس
که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که در مسجد خود و در تهذیب فی منزله یعنی در منزل خود نماز
کند و برود در مسجدي از مساجد سنیّان و با ایشان از روي تقیه نماز کند چون بیرون آید حسنات تقدیریّه ایشان را با خود بیرون
آورد یعنی اگر شیعه میبودند چه ثواب میداشتند همه آنها ثوابها را حق سبحانه و تعالی باین متقی کرامت فرماید و در صحیح
نشیط نیز گذشت. (و روي عبد اللَّه بن سنان عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال ما من عبد یصلّی فی الوقت و یفرغ ثمّ یاتیهم و یصلّی معهم
و هو علی وضوء ص: 482 الّا کتب اللَّه له خمسا و عشرین درجۀ) و در صحیح از عبد اللَّه منقول است که
صفحه 212 از 259
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر بنده که در وقت نماز کند و فارغ شود پس به مساجد سنیّان رود و با
ایشان اعاده نماز کند بعنوان تقیه و با وضو باشد تا ثواب نماز داشته باشد و اگر نه ثواب تقیه دارد و ثواب نماز ندارد البته حق
سبحانه و تعالی مینویسد در نامه عمل او بیست و پنج درجه نماز منفرد که بیست و پنج نماز باشد چنانکه این ثواب را کرامت
میکند بر نماز کردن با شیعه عادل. (و قال له ایضا انّ علی بابی مسجدا یکون فیه قوم مخالفون معاندون و هم یمسّون [یمسون خ]
فی ال ّ ص لاة فانا اصلّی العصر ثمّ اخرج فاصلّی معهم فقال اما ترضی ان یحسب لک بأربع و عشرین صلاة) و در صحیح از عبد اللَّه
منقول است نیز که گفت عرض نمودم به آن حضرت صلوات اللَّه علیه که در در خانه من مسجدي است که در آنجا جمع میشوند
جمعی از سنیان معاند شیعه یا معاند اهل بیت و ایشان نماز را دیر میکنند چنانکه مذهب ابو حنیفه است من نماز عصر را در اول
وقت به جا میآورم و بعد از آن از خانه بیرون میروم و با ایشان مرتبه دیگر از روي تقیه نماز میکنم حضرت فرمودند که آیا
خشنود نیستی به آن که محسوب شود از جهت ثواب نماز جماعت که آن بیست و چهار نماز است و با اصل بیست و پنج نماز باشد
و قریب باین گذشت در اول باب. (و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه اذا صلّیت معهم غفر لک بعدد من خالفک) و از آن حضرت
صلوات اللَّه علیه منقول است که هر گاه با سنیّان نماز کنی بعنوان تقیه حق سبحانه و تعالی بیامرزد از گناهان تو بعدد سنیّان یا بعدد
غیر شیعه اثنی عشري از جمیع فرق اسلام و کفر و جمیع این ثوابها از ص: 483 جهت آنست که شیعیان خود
را در مهلکه نیندازند از روي جهالت و لیکن چون از جهل خبر ندارند از این مبالغات غالبا در تعبند و گمانشان این است که خوب
میکنند عفی اللَّه تعالی عنهم و عنّا. (و روي الحلبیّ عنه عن ابیه صلوات اللَّه علیهما قال اذا صلّیت صلاة و أنت فی المسجد فاقیمت
ال ّ ص لاة فان شئت فاخرج و ان شئت فصلّ معهم و اجعلها تسبیحا) و به اسانید صحیحه منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیهما که فرمودند که هر گاه در مسجد نماز خود را بگذاري و سنیّان یا شیعیان اقامه بگویند از جهت همان نماز پس اگر
خواهی بیرون رو و اگر خواهی باش و با ایشان مرتبه دیگر نماز کن و آن را قصد نافله کن اما با شیعه که شکّی نیست که اعاده
سنت است و با عامه نیز بر سبیل تقیه یا واجبست یا سنت. (و روي اسحاق بن عمّار عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال صلّ و اجعلها لما
فات) و در موثق کالصحیح منقولست از اسحاق که عرض نمودم به آن حضرت صلوات اللَّه علیه که گاه هست که اقامه میگویند و
من نماز کردهام حضرت فرمودند که مرتبه دیگر نماز کن و قصد نماز قضا کن و این حدیث نیز احتمال سنّی و شیعه هر دو دارد. (و
روي معاویۀ بن شریح عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا جاء الرّجل مبادرا و الامام راکع اجزاته تکبیرة واحدة لدخوله فی
ال ّ ص لاة و الرّکوع) و کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر گاه شخصی رسید و
میخواهد که ادراك نماز جماعت کند و امام در رکوع باشد کافی است او را یک تکبیر از جهت داخل شدن در نماز و از جهت
رکوع و قصد هر دو میتواند کرد یا آن که اگر بقصد ص: 484 تکبیر احرام بگوید احتیاج به تکبیر رکوع
نیست چون وقت تنگست و این اظهر است اگر چه اول بهتر است تا ثواب تکبیر رکوع نیز داشته باشد و بعضی دغدغه کردهاند که
یک فعل چون تواند بود که واجب و سنّت باشد و این سهل است زیرا که جایز است بدو اعتبار مثل نماز واجب را در مسجد و یا به
جماعت واقع ساختن و نماز بر طفل و بالغ کردن در نماز میّت.
[کسی که امام را در سجده درك کند]
(و من ادرك الامام و هو ساجد کبّر و سجد معه و لم یعتدّ بها) و کسی که ادراك کند امام را در سجده تکبیر بگوید و با او به
سجود رود و اعتماد به آن سجده یا به آن نماز نکند بلکه سلام میدهد و نماز را از سر میگیرد اگر در سجده رکعت آخر باشد و
اگر نه در رکعت دیگر تکبیر احرام میگوید چنانکه در حسن کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که
فرمودند که هر گاه امام را دریابی بعد از رکوع با امام به سجده رو و این سجده را حساب مکن بلکه محض متابعت امام است در
صفحه 213 از 259
هر رکعتی که باشد، و چون برخیزد امام مرتبه دیگر تکبیر احرام را میگوید. و در حدیث صحیح از محمد بن مسلم منقول است که
گفت به آن حضرت صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که در چه وقت ادراك نماز میکند با امام حضرت فرمودند که هر گاه دریابد
امام را در سجده آخر نماز پس او ادراك کرده است فضیلت نماز جماعت را. (و من ادرك الامام و هو فی الرّکعۀ الاخیرة فقد
ادرك فضل الجماعۀ) و هر که دریابد امام را در رکعت آخر پیش از رکوع پس ادراك کرده است فضل نماز جماعت را بیدغدغه
و آن رکعت محسوبست و باقی را بعد از سلام امام به جا میآورد و اگر دریابد امام را در رکوع رکعت آخر مشهور آنست که
ادراك رکعت میکند و احادیث صحیحه بر این مضمون وارد شده است ص: 485 و گذشت اخباري که
وارد شده است که در نمییابد محمول است بر نماز جمعه چنانکه خواهد آمد یا محمول است بر ادراك کمال فضل که آن را در
نمییابد. (و من ادرکه و قد رفع رأسه من السّجدة الاخیرة و هو فی التّشهّد فقد ادرك الجماعۀ و لیس علیه اذان و لا اقامۀ و من
ادرك و قد سلّم فعلیه الاذان و الاقامۀ) و کسی که ادراك کند امام را در وقتی که سر از سجده آخر برداشته باشد و در تشهد باشد
ادراك فضیلت جماعت کرده است و لیکن ادراك نماز جماعت نکرده است و بر او اذان و اقامه نیست و کسی که ادراك کند امام
را بعد از سلام بر اوست اذان و اقامه اگر صفها متفرّق شده باشند چنانکه گذشت و اگر صفها متفرّق نشده باشند نیز اذان و اقامت
میگوید استحبابا چنانکه ظاهر ثقه عمار است. و در صحیح و موثق کالصحیح از ابو بصیر منقولست که گفت عرض نمودم به
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی داخل مسجد شود و مردمان نماز کرده باشند آیا اذان و اقامه
میگوید حضرت فرمودند که اگر داخل شود وصف متفرّق نشده باشد اذان و اقامه ایشان اکتفا میکند و نماز میکند، و اگر صفها
متفرّق شده باشند اذان و اقامه میگوید. و در موثق از عمّار منقولست که از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردند
از شخصی که امامت جمعی کند آیا جایز است که ردا را حمایل کند مانند صمّا یا اعم از آن به آن که سر ردا را از زیر بغل در
آورد حضرت فرمود که جایز نیست مرد را که ردا را حمایل کند بالاي جامهاي خود هر چند جامهاي بسیار پوشیده باشد چون این
عمل را جایز نیست، و از آن حضرت سؤال کردند از شخصی که ادراك کند امام را در وقت سلام حضرت فرمودند که بر اوست
که اذان و اقامه بگوید و نماز را از سر گیرد. این حدیث را ص: 486 ممکن است که حمل کنیم بر صورت
تفرق یا بر جواز. و در موثق از عمّار منقول است که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که در یابد امام را
در تشهّد و در عقب امام نباشد مگر یک کسی از دست راست امام حضرت فرمودند که امام پیش نمیرود و آن ماموم اول پس
نمیآید که صف شود و لیکن ماموم آخر مینشیند در عقب امام و چون امام سلام میدهد بر میخیزید و نماز را تمام میکند امام
اگر امام را در تشهّد اول دریابد اولی آنست که چون به امام ملحق شود در تشهد ننشیند چنانکه دلالت میکند بر این موثقه عمّار از
آن حضرت صلوات اللَّه علیه.
[جایز نیست دو نماز جماعت در یک مسجد]
(و لا یجوز جماعتان فی مسجد فی صلاة واحدة فقد روي محمّد بن ابی عمیر عن ابی علیّ الحرّانی قال کنّا عند ابی عبد اللَّه صلوات
اللَّه علیه فاتاه رجل فقال صلّینا فی مسجد الفجر فانصرف بعضنا و جلس بعض فی التسبیح فدخل علینا رجل المسجد فاذّن فمنعناه و
دفعناه عن ذلک فقال ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه احسنتم ادفعوه عن ذلک و امنعوه اشدّ المنع فقلت له فان دخل جماعۀ فقال
یقومون فی ناحیۀ المسجد و لا یبدر لهم امام) و جایز نیست دو نماز جماعت در یک مسجد در یک نماز بدلیل آن که منقول است
در صحیح از محمد از ابو علی که مجهول الحال است و گفت با جمعی در خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
بودیم که شخصی آمد و گفت ما نماز صبح را کردیم بعضی رفتند و بعضی نشستند مشغول تسبیح شدند در تعقیب که شخصی
داخل مسجد شد و اذان گفت و ما او را منع کردیم و نگذاشتیم که اذان بگوید حضرت فرمودند که خوب کردید مگذارید که
صفحه 214 از 259
مرتبه دیگر اذان بگوید و منع کنید به سختترین مراتب منع پس من عرض نمودم که اگر جمعی داخل شوند و لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 487 خواهند که نماز کنند چه کنند حضرت فرمودند که در گوشه مسجدي میایستند یعنی نه در جاي امام راتب و اقتدا
میکنند و لیکن امام ایشان در میان ایشان میایستد و پیش نمیرود مثل امام راتب مبادا بر امام سابق یا بر مامومین او شاق باشد، و
در تهذیب این زیادتی هست که من عرض نمودم که فداي تو گردم به درستی که ما را امامی هست سنّی و دشمن جمیع شیعیانست
برویم و با او نماز کنیم حضرت فرمودند که چه میشود اگر راست میگویی که او بد است تو سزاواري بمسجد از او چنانکه حق
سبحانه و تعالی فرموده است که إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِ دَ اللَّهِ الخ چنانکه گذشت و فی الحقیقه نماز تو صحیح است میباید پیش از همه
کس داخل مسجد شوي و بعد از همه کس بیرون آیی و خلق خود را با مردمان خوب کن و حرف خیر بگو پس شخصی گفت که
فداي تو گردم حق سبحانه و تعالی فرموده است وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً یعنی با مردمان سخن خیر و خوب بگوئید آیا با همه مردمان
مراد است حضرت تبسمی فرمودند و فرمودند که مراد الهی از این آیه این است که بگوئید محمد رسول خداست صلوات الهی بر او
و بر اهل بیت او باد. و آن چه صدوق ذکر کرده است از عدم جواز و مستند باین حدیث شده است غریب است زیرا که ظاهر این
خبر دلالت میکند اذان و اقامه نتوان گفت هر گاه جمیع صفوف متفرق نشده باشند مخالف آن چه صدوق گفت پیش از این بلکه
دلالت میکند بر آن که نماز جماعت میتوان کرد بدون آن که امام پیش رود مگر آن که مطلب صدوق نیز همین باشد اگر چه
بعید است، و مؤیّد اینست حدیث موثق زید بن علی از آباي خود صلوات اللَّه علیهم که فرمودند که حضرت امیر المؤمنین صلوات
اللَّه علیه با مردم نماز کرده بودند که دو کس داخل مسجد شدند حضرت فرمودند که اگر میخواهید یکی از شما امامت کنید
ص: 488 دیگري را و اذان و اقامه نگوید. و در قوي از سکونی از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه
منقول است که فرمودند که هر گاه شخصی داخل مسجد شود و اهل مسجد نماز کرده باشند پس میباید که اذان و اقامه نگوید
البته و نماز نافله نکند و از آن مسجد بیرون نرود تا نماز واجب را به جا نیاورد. و در حدیث صحیح از هشام بن سالم منقول است
که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه شنیدم که فرمودند که هر گاه امام از نماز فارغ شود در آنجا نماز نکند تا
بگردد از آنجا به جاي دیگر مبادا مامومان توهم کنند که نمازي دیگر هست.
[هر که فراموش کند سلام را در عقب امام]
(و من نسی التسلیم خلف الامام اجزأه تسلیم الامام) و کالصحیح منقول است از حلبی و طریق صدوق به او صحیح است از حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر که فراموش کند سلام را در عقب امام کافی است او را سلام امام و منافات
ندارد با وجوب یا استحباب تدارك آن. چنانکه در موثق کالصحیح از ابو بصیر منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه فرمودند که هر گاه شخصی فراموش کند سلام را پس چون رو از قبله بگرداند و گفته باشد (السلام علینا و علی عباد اللَّه
الصالحین) از نماز فارغ شده است یعنی قائم مقام سلام میشود هر چند قصد سلام نکرده باشد و اخبار دیگر گذشت. (و من سها
فسلّم قبل الامام فلیس به باس) و کسی که سهو کند و پیش از امام سلام دهد باکی نیست اخبار صحیحه گذشت که عمدا سلام
میتواند داد پیش از امام پس در سهو بطریق اولی صحیح خواهد بود با آن که در صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه منقولست در شخصی که نماز کند ص: 489 در عقب امامی و سلام دهد پیش از امام حضرت فرمودند
که باکی نیست و شامل عمد و سهو هر دو هست اگر چه شیخ مستند سهو گردانیده است و ظاهرا از جهت عموم آنست.
[کسی که یک رکعت عقب باشد]
صفحه 215 از 259
(و روي الحسن بن محبوب عن جمیل بن صالح عن سماعۀ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی رجل سبقه الامام برکعۀ ثمّ أوهم
الامام فصلّی قال یقضی تلک الرّکعۀ و لا یعتدّ بوهم الامام) و در موثق کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
منقولست که در شخصی که امام پیشتر از او یک یک رکعت نماز کرده باشد و ملحق شود به امام پس امام سهو کند و نماز را پنج
رکعت کند آیا میتواند اقتدا کردن باین رکعت امام حضرت فرمودند که نیّت انفراد میکند و رکعت خود را به جا میآورد و
اعتماد نمیکند به سهو امام که رکعت خود را به آن اقتدا کند چون رکعت او باطل است و زاید، و ظاهر آنست که امامی است که
به او اقتدا میتوان کرد که اگر کسی که اقتدا به او نتوان کرد با او متابعت میکند و از جهت خود قرائت میکند و هر گاه با چنین
شخصی نماز کند سنت است که قرائت را خصوصا حمد را تند بخواند اگر چه مثل حدیث نفس باشد و چنان کند که پیش از او
فارغ شود از قرائت پس اگر امام پیشتر فارغ شود و برکوع رود با او برکوع میرود و تتمه حمد را در رکوع و در سجود میخواند
چنانکه در صحیحه لیث از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه وارد شده است. و در صحیح از بزنطی از ابراهیم وارد شده است
که نوشتم به خدمت حضرت امام محمد تقی صلوات اللَّه علیه و سؤال کردم از شخصی که دوست حضرت امیر المؤمنین است
صلوات اللَّه علیه و اعتقادش این است که مسح بر موزه میتوان کشید یا حرام میداند مسح را و لیکن مسح میکشد بر موزه
حضرت ص: 490 نوشتند که اگر مضطر شوي در نماز کردن با چنین کسی از جهت خود اذان و اقامه بگو و
قرائت از جهت خود بکن و اگر تو پیشتر از او فارغ شوي تسبیح بگو تا او فارغ شود. و در صحیح از ابن عمیر از ابن اذینه از علیّ بن
سعد بصري منقولست که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که من در بصره خانهام در قبیله بنی
عدي است و مؤذن ایشان و امام ایشان و همه اهل مسجد عثمانیاند و تبرّي میکنند از شما و از شیعیان شما و من در میان ایشانم
اقتدا به ایشان بکنم حضرت فرمودند که اقتدا به امام ایشان بکن و اکتفا کن به قرائت او و چون به بصره میروي فضیل از تو سؤال
خواهد کرد که از حضرت چه چیز شنیده، خبر خواهی داد او را به آن چه به تو گفتهام هر چه فضیل بن یسار خواهد گفت بقول او
عمل خواهی کرد، و قول مرا ترك خواهی کرد علی میگوید که چون بصره رفتم و فضیل از من پرسید من خبر دادم فضیل را به
آن چه از آن حضرت شنیده بودم فضیل گفت حضرت اعلم است به آن چه فرموده است و لیکن چون من از آن حضرت و پدرش
صلوات اللَّه علیهما شنیدهام که میفرمودهاند که اعتماد مکن به نماز در عقب ناصبی و اقتدا به او مکن و از جهت خود قرائت کن
پس به فرموده آن حضرت عمل بقول فضیل کردم و ترك کردم آن چه را از روي تقیه فرموده بودند. و در موثق کالصحیح از
زراره منقولست از حمران که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه بمن فرمودند که هر گاه سنیّان نماز جمعه را در وقت کنند
با ایشان نماز کنید زراره گفت که به حمران گفتم که بحسب واقع چنین نیست و حضرت تقیه فرمودهاند چگونه به دشمن خدا اقتدا
توانیم کرد حمران گفت که چگونه تقیه فرموده باشند که من سؤال نکردم از آن حضرت بلکه حضرت ص:
491 صلوات اللَّه علیه خود سر کردند و فرمودند که در کتاب حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه نوشته است که هر گاه ایشان
نماز جمعه را در وقت به جا آورند با ایشان نماز کنید چگونه تقیه فرموده باشند، زراره گفت گفتم البته حضرت تقیه کردهاند از تو
و اقتدا باین جماعت جایز نیست تا آن که چنین شد که به خدمت آن حضرت صلوات اللَّه علیه رسیدیم حمران عرض نمود که حق
سبحانه و تعالی دشمنانت را نیست کند آن چه بمن فرموده بودید به زراره نقل کردم زراره گفت که چنین نیست با فاسق دشمن
خدا اقتدا نمیتوان کرد پس حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که در کتاب امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه نوشته است که هر گاه
ایشان نماز جمعه را در وقت به جا آورند با ایشان دو رکعت نماز بکن و در همان جا دو رکعت دیگر بکن که چهار رکعت به جا
آورد باشی عرض نمودم که پس چهار رکعت ظهر را از جهت خود کرده باشم و اقتدا به او نکرده باشم حضرت فرمودند که بلی
پس هر دو راضی شدیم و خاموش شدیم و ظاهر شد که آن حضرت تقیه فرموده بودند یا اتقا که مبادا ضرري به حمران رسد. و در
حسن کالصحیح از زراره منقولست که عرض نمودم به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که جمعی روایت کردهاند از
صفحه 216 از 259
حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه که آن حضرت بعد از نماز جمعه چهار رکعت نماز کردند که در دو رکعت آن سلام ندادند
که نافله جمعه باشد این چه نماز است که آن حضرت کردند حضرت فرمودند که اي زراره حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه
در عقب فاسقی که آن ابو بکر بود یا عمر نماز کردند و چون سلام داد و فارغ شد حضرت برخاستند و چهار رکعت ظهر را به جا
آوردند پس شخصی که در پهلوي آن حضرت بود گفت یا ابا الحسن چهار رکعت نماز کردي که در میان آن سلام ندادي این چه
نماز است حضرت فرمودند که این چهار رکعت است که ص: 492 مشبهاتست و حضرت خاموش شدند و
به خدا قسم که نفهمید که حضرت چه فرمودند و غرض این بود که این چهار رکعت مردمان را به شبهه میاندازد که به فکر افتند
که این امام کافر است و فاسق که حضرت نماز ظهر را اعاده کردند و اعتماد بر نماز او نکردند، و از حماقت و خرّیت سنیّان تا حال
نفهمیدهاند و بعضی بعد از نماز جمعه دو رکعت میکنند و بعضی چهار رکعت، و آن که لازمست قرائت در صورت امکان است و
با عدم امکان جایز است اکتفا به قرائت امام سنّی کردن چنانکه در اخبار بسیار وارد شده است.
باب وجوب الجمعۀ